قراردادهای سمانتیکی، یعنی اصولی که سازندههای اصلی معنای کلمات هستند، برای کلمات گوناگون به شکلهای متفاوتی ظاهر میشوند، و نظریة کریپکی مدل بسیار مناسبی است که نحوة ظهور این قراردادها را مشخص میکند. قراردادهای معنایی یکی از کاربردهای کلمه هستند که در سیستم باورهای زبانی کاربران زبان برجسته شده باشند. با قبول سمانتیک ...
بیشتر
قراردادهای سمانتیکی، یعنی اصولی که سازندههای اصلی معنای کلمات هستند، برای کلمات گوناگون به شکلهای متفاوتی ظاهر میشوند، و نظریة کریپکی مدل بسیار مناسبی است که نحوة ظهور این قراردادها را مشخص میکند. قراردادهای معنایی یکی از کاربردهای کلمه هستند که در سیستم باورهای زبانی کاربران زبان برجسته شده باشند. با قبول سمانتیک کریپکی، تا زمانی که قرارداد سمانتیکی ثابت باشد، اکتشافات و اختراعات جدید سبب تغییر معنای کلمات نمیشود. همچنین برای توجیه نحوة تولید معنا و تأثیرگذاری معانی کلمات گوناگون بر هم، مدل شعاعی مدل بسیار مناسبی است، مخصوصاً وقتی یک کاربرد آن کلمه را مانند اصلی برای تولید معنایش معرفی کردهایم. این مدل برخلاف تعاریف مفهومی و انتزاعی از کلمات، میتواند همة درجات متفاوت معنای یک کلمه را پوشش و نشان دهد که معنای یک کلمه خاصیتی دینامیک دارد.
لوئیس کرول در مقالة «لاکپشت به آشیل چه گفت؟» یکی از بنیانهای منطق را زیر سؤال میبرد و در گفتوگویی خیالی این مسئله را مطرح میکند که اصولاً چرا باید از مقدمات یک استدلال به نتیجه رسید. آیا منطق بهتنهایی میتواند توجیهکنندة استفاده از منطق نیز باشد یا باید کاربرد منطق را در خارج از علم منطق توجیه کرد. ...
بیشتر
لوئیس کرول در مقالة «لاکپشت به آشیل چه گفت؟» یکی از بنیانهای منطق را زیر سؤال میبرد و در گفتوگویی خیالی این مسئله را مطرح میکند که اصولاً چرا باید از مقدمات یک استدلال به نتیجه رسید. آیا منطق بهتنهایی میتواند توجیهکنندة استفاده از منطق نیز باشد یا باید کاربرد منطق را در خارج از علم منطق توجیه کرد. در این مقاله، به دو رویکرد کلی در پاسخ به این سؤال توجه میشود. نخست، رویکردی کاملاً منطقی که از راسل با عنوان نمایندة آن نام برده میشود و دوم، رویکردی اجتماعی ـ درونگرایانه که پیتر وینچ از آن دفاع میکند. این دو فیلسوف در برخی از کتابهای خود چندینبار به این مقالة کرول ارجاع دادهاند. در رویکرد راسل بیان میشود که، تحلیل منطقی بهتنهایی میتواند ضرورت حرکت از مقدمات به نتیجه را توضیح دهد و در مقابل وینچ و موافقان او میگویند هر حرکتی از جمله استنتاج نتیجه از مقدمات ریشه در بطن زندگی دارد و اگر حرکت فکری در استدلال از آن حذف شود، چیزی به نام منطق وجود نخواهد داشت. به هر دو رویکرد انتقاداتی وارد است که بهتفصیل مطرح میشوند. راه حلی که درنهایت پیشنهاد میشود بازگشت به اساس منطق صوری است. وقتی منطق صوری فهمیده شد دیگر لازم نیست منطق دیگری، چه نظری چه عملی، عرضه شود که به ما بگوید منطق را چگونه بفهمیم. استدلالهای معتبر منطق صوری معادل با منطقاند و اگر کسی این استدلالها را نقض کند، خارج از اساس منطق قرار دارد.