فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
مرتضی مزگینژاد؛ سید محمدعلی حجتی
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 97-116
چکیده
هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل استدلالهای هاریچ در مقالة «معنا، کاربرد، و صدق» است که در سال 1995 در مجلة Mind منتشر شده است. وی در این مقاله از ایدة ویتگنشتاین، یعنی نظریة کاربردی معنا (use theory)، درمقابل استدلالهایی که علیه این رویکرد ارائه شدهاند دفاع میکند. تمرکز هاریچ بهویژه بر انتقادهای کریپکی است. کریپکی در کتاب مشهور ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل استدلالهای هاریچ در مقالة «معنا، کاربرد، و صدق» است که در سال 1995 در مجلة Mind منتشر شده است. وی در این مقاله از ایدة ویتگنشتاین، یعنی نظریة کاربردی معنا (use theory)، درمقابل استدلالهایی که علیه این رویکرد ارائه شدهاند دفاع میکند. تمرکز هاریچ بهویژه بر انتقادهای کریپکی است. کریپکی در کتاب مشهور خود با عنوان دیدگاه ویتگنشتاین دربارة قواعد و زبان خصوصی سعی دارد نشان دهد کاربرد نمیتواند ارائهدهندة معنا باشد. مفهومی که کریپکی آن را نقد میکند تمایلگرایی (dispositionalism) است. او معتقد است معنای یک واژه نمیتواند معادل با تمایلات یا قابلیتهای انسان برای کاربرد آن واژه باشد. هاریچ استدلال کریپکی را نادرست میداند. برای این منظور، ابتدا دو تفسیر قوی و ضعیف از مقدمات استدلال کریپکی ارائه میدهد و سپس هر دو را نقد میکند. ازنظر او، لازمة استدلال کریپکی در تفسیر قوی پذیرش رویکرد انبساطی به صدق است و چنین رویکردی باطل است. در تفسیر ضعیف نیز مثال کریپکی نادرست است. پس از بررسی انتقادهای هاریچ بر کریپکی انتقادهای او را ارزیابی میکنیم.