مهین باقری؛ مهدی میرزاپور؛ غلامرضا ذکیانی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 19-52
چکیده
نظریهی اطلاق (Supposition Theory) یکی از نظریههای مهم منطقی-دلالتشناسی است که در تألیفات و تفاسیر منطقدانان قرون وسطایی در ذیل بحث «ویژگیهای حدود» مطرح گردیده است. از آنجایی که این نظریه دارای پیامدهای منطقی، فلسفی و الاهیاتی مهمی است در این پژوهش به بررسی ریشهی مفهومی و تاریخی آن می پردازیم. مدعای اصلی این پژوهش وجود ...
بیشتر
نظریهی اطلاق (Supposition Theory) یکی از نظریههای مهم منطقی-دلالتشناسی است که در تألیفات و تفاسیر منطقدانان قرون وسطایی در ذیل بحث «ویژگیهای حدود» مطرح گردیده است. از آنجایی که این نظریه دارای پیامدهای منطقی، فلسفی و الاهیاتی مهمی است در این پژوهش به بررسی ریشهی مفهومی و تاریخی آن می پردازیم. مدعای اصلی این پژوهش وجود پیوندی معنادار به لحاظ تاریخی و مفهومی بین نظریهی قرون وسطایی اطلاق و نظریهی مغالطات ارسطو است که در رسالهی «در پیرامون ابطالهای سوفیستی» وی مطرح شده است. بررسی مورد به مورد مغالطات مطرح شده توسط ارسطو در مقایسه و تطبیق با تحلیلهای منطقدانان قرون وسطایی این فرضیه را تقویت می کند که نظریهی اطلاق همان دلالتشناسیِ پنهان در نظریهی مغالطات ارسطو است که توسط منطقدانان قرون وسطایی ماهیتی آشکار و مستقل پیدا کرده است و در دوران قرون وسطایی متأخر در برخورد با مشکلات دلالتشناسی مختلف در ابعاد گستردهتری نیز توسعه یافته است.