در این مقاله مدل توجیهی را که گیرسون در مقاله «تخیلپذیری و توجیهِ وجهیِ الغاءپذیر» (2005) برای توجیهِ باورهای وجهی ارائه میکند بررسی میکنم. مدل توجیه پیشنهادی گیرسون مبتنی بر تخیلپذیری است. گیرسون تخیلپذیری را بر اساسِ تصور تحلیل میکند. گیرسون با پذیرشِ شباهتهایِ برخی از مولفههای شرحاش با مدل یبلو (1993)، ...
بیشتر
در این مقاله مدل توجیهی را که گیرسون در مقاله «تخیلپذیری و توجیهِ وجهیِ الغاءپذیر» (2005) برای توجیهِ باورهای وجهی ارائه میکند بررسی میکنم. مدل توجیه پیشنهادی گیرسون مبتنی بر تخیلپذیری است. گیرسون تخیلپذیری را بر اساسِ تصور تحلیل میکند. گیرسون با پذیرشِ شباهتهایِ برخی از مولفههای شرحاش با مدل یبلو (1993)، ادعا میکند که از چند جهت بحث را پیش برده است. یکی از این پیشرفتها از نظر گیرسون این است که او از تصور گزارهای در توجیه باور وجهی استفاده میکند. در این مقاله نشان میدهم که گیرسون کمک چندانی به پیشبرد بحث نکرده است. از جمله به این دلیل که تصور گزارهای به گونهای که گیرسون تعریف میکند، هیچ کمکی به توجیه باور وجهی نخواهد کرد. علاوه بر آن گیرسون به این سوال که «تصور کردنِ گزارهای دقیقاً یعنی چه؟» نمیتواند جوابی بدهد که مطابق آن آنچه را که قابل تصور گزارهای دانسته، مثل نقیض حدس گلدباخ، قابل تصور باشد ولی گزارههای غیرممکن متافیزیکی و حتی گزارههای غیرممکن منطقی قابل تصورِگزارهای نباشند.