محمود زراعت پیشه؛ قاسمعلی کوچنانی
دوره 2، شماره 2 ، مهر 1390، ، صفحه 97-116
چکیده
واژة «حمل»، با توجه به دو مؤلفة اتحاد و تغایر، در برخورد با مهمانان ناخواندهای همچون گزارههای طبیعیه و گزارههای مبتنیبر حمل اولی ذاتی دستخوش تغییراتی معنایی شده است که بر این اساس میتوان سه دورة مجزا را از هم بازشناخت: 1. دورهای که در آن «ما به الاتحاد» در خارج و «ما به التغایر» در ذهن است؛ 2. دورهای ...
بیشتر
واژة «حمل»، با توجه به دو مؤلفة اتحاد و تغایر، در برخورد با مهمانان ناخواندهای همچون گزارههای طبیعیه و گزارههای مبتنیبر حمل اولی ذاتی دستخوش تغییراتی معنایی شده است که بر این اساس میتوان سه دورة مجزا را از هم بازشناخت: 1. دورهای که در آن «ما به الاتحاد» در خارج و «ما به التغایر» در ذهن است؛ 2. دورهای که در آن ما به الاتحاد، علاوهبر خارج، میتواند در ذهن نیز باشد و «ما به التغایر» نیز به سطح فراتر ذهن و یا ذهن دیگر عزیمت کند؛ 3. دورهای که در آن ما به الاتحاد و ما به التغایر، علاوهبر منظر و ناظر، میتوانند بهترتیب در ناظر و منظر قرار گیرند. بدون تفکیک این دورهها نمیتوان بهدرستی به بازخوانی نظریة تمایز حملین در آثار ملاصدرا پرداخت. در این مقاله ما به الاتحاد و ما به التغایر در سیری تاریخی تحلیل میشوند تا از این طریق، گوشهای از ابهامات نظریة تمایز حملین زدوده شود.