«دو چیز مساوی با یک چیز، خود با هم مساویاند»؛ این جملة معروف از دوران یونان باستان و شاید پیش از آن بهمثابة اصلی بدیهی، در میان عام و خاص پذیرفته شده است. با ورود منطق به حوزة اسلامی، ابن سینا و پس از او اغلب منطقدانان مسلمان میکوشند تا آن را به مدد قیاس ارسطویی و یا روشهای دیگر اثبات کنند، که به نظر میآید کوشش آنها ...
بیشتر
«دو چیز مساوی با یک چیز، خود با هم مساویاند»؛ این جملة معروف از دوران یونان باستان و شاید پیش از آن بهمثابة اصلی بدیهی، در میان عام و خاص پذیرفته شده است. با ورود منطق به حوزة اسلامی، ابن سینا و پس از او اغلب منطقدانان مسلمان میکوشند تا آن را به مدد قیاس ارسطویی و یا روشهای دیگر اثبات کنند، که به نظر میآید کوشش آنها چندان ثمری نداشته است و مورد نقد و ایراد است. بحث پیرامون این قیاس و انواع مشابه آنکه بهتدریج مطرح شد، در میان معاصران نیز ادامه دارد. به نظر میآید عدم توجه به محتوای مقدمات این قیاس موجب ناکامماندن تلاشها بوده است. با بهرهگیری از مبحث نسب اربعه، در تحلیل آن مقدمات، قیاس مساوات بهراحتی اثبات میشود، با این پیشفرض که حدود واردشده در این قیاس، مفاهیمی کلی هستند. علاوهبر این از درهمآمیختن دو مبحث قیاس و نسب اربعه، علاوهبر حل قیاس مساوات، قیاسهای متعدد دیگری که متضمن نسبت هستند پدید میآیند که همگی با روش قبلی و در داخل منطق قدیم قابل اثبات هستند.