علی اصغر جعفری ولنی
چکیده
چکیدهجایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیتچکیدهتعریف برهان یعنی "قیاس مؤتلف یقینی" بیانگر این امر مهم است که راز رفعت و عظمت این صناعت در دانش منطق را باید از سویی در رابطه غرض آن با غرض تدوین منطق و از سوی دیگر در راز صدق وصول به غرض صناعت برهان در صورت رعایت قوانین مندرج در آن جستجو کرد. در این نوشتار با روش تحلیلی-استدلالی ...
بیشتر
چکیدهجایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیتچکیدهتعریف برهان یعنی "قیاس مؤتلف یقینی" بیانگر این امر مهم است که راز رفعت و عظمت این صناعت در دانش منطق را باید از سویی در رابطه غرض آن با غرض تدوین منطق و از سوی دیگر در راز صدق وصول به غرض صناعت برهان در صورت رعایت قوانین مندرج در آن جستجو کرد. در این نوشتار با روش تحلیلی-استدلالی این نتیجه به دست میآید که اولاً دانش "منطق" با غرض تجمیع قواعد عاصم ذهن از خطا در تفکر تدوین شد و صناعت "برهان" با غرض تجمیع قواعد روش کسب علم ممتنع الخطأ در این دانش جای گرفت، و ثانیاً از آنجا که کسب "یقین" در گرو دو اصل "تفکر بر مدار واقع" و "استعمال عنصر ضرورت در تفکر" است و قانون علیت تنها قانون تأمین کننده این دو اصل است، بلندمرتبگی "برهان" به ابتناء آن بر قانون "علیت" باز میگردد.کلید واژه: منطق، برهان، علیت، تفکر، یقینکلید واژه: منطق، برهان، علیت، تفکر، یقین
غلامرضا ذکیانی؛ محمدامین برادران نیکو
دوره 4، شماره 2 ، مهر 1392، ، صفحه 65-93
چکیده
نهتنها نزد همگان پذیرفته شده است که ارسطو مدون علم منطق است، بلکه اغلب بر این باورند که آنچه او تدوین کرد نهفقط «علم منطق»، بلکه «منطق علم» یا روششناسی نیز بهشمار میآید. تاکنون ارسطوپژوهان، از میان مؤلفههای روششناسی ارسطویی، نقش اصلی و محوری را به نظریة برهان و روش قیاسی وی دادهاند و سایر اجزای منطق وی، مانند ...
بیشتر
نهتنها نزد همگان پذیرفته شده است که ارسطو مدون علم منطق است، بلکه اغلب بر این باورند که آنچه او تدوین کرد نهفقط «علم منطق»، بلکه «منطق علم» یا روششناسی نیز بهشمار میآید. تاکنون ارسطوپژوهان، از میان مؤلفههای روششناسی ارسطویی، نقش اصلی و محوری را به نظریة برهان و روش قیاسی وی دادهاند و سایر اجزای منطق وی، مانند جدل، را در حاشیه قرار دادهاند. اما برخی معاصرین مانند یاکو هینتیکا علیه چنین دیدگاهی استدلال کردهاند و نشان دادهاند که دیالکتیک در روششناسی ارسطو نقشی همتراز نظریة قیاس دارد و یکی از سه ضلع اصلی ساختار روششناسی ارسطوست. هینتیکا در پرتو نگاهی متوازن به اجزای دستگاه منطقی ارسطو، سازگاری و هماهنگی میان روش مطرحشده در ارغنون، با مسائل متافیزیکی و با روش غالب زمانة او را نمایان میکند. علاوه بر این هینتیکا نشان میدهد که این روششناسی از نتایج نظریة روانشناسی شناخت ارسطویی است.