منطق فلسفی
جواد عظیمی دستگردی
چکیده
در مقالهای با عنوان «پارادوکس امتناع تناقض: گزارش و گشایش»، مهدی عظیمی کلامی از ملاصدرا در پاسخ به پارادوکس امتناع تناقض ذکر می کند و بیان می کند که ملاصدرا با فرض اینکه «اجتماع نقیضان» موضوع و «ممتنع» محمول است، اجتماع نقیضان موجود را به حمل اولی و اجتماع نقیضانِ ممتنع را به حمل شایع اخذ کرده و به این نحو پارادوکس ...
بیشتر
در مقالهای با عنوان «پارادوکس امتناع تناقض: گزارش و گشایش»، مهدی عظیمی کلامی از ملاصدرا در پاسخ به پارادوکس امتناع تناقض ذکر می کند و بیان می کند که ملاصدرا با فرض اینکه «اجتماع نقیضان» موضوع و «ممتنع» محمول است، اجتماع نقیضان موجود را به حمل اولی و اجتماع نقیضانِ ممتنع را به حمل شایع اخذ کرده و به این نحو پارادوکس را پاسخ میدهد. عظیمی پارادوکس را زاییدهی فهم نادرست ساختار آن میداند و ساختار ~(A&~A) □ را برای «اجتماع نقیضان ممتنع است» پیشنهاد میکند که در آن دیگر نیازی به موضوع نیست تا پارادوکس پیش آید. اما اولاً او بدون هیچ دلیلی ساختار موضوع-محمولی را برای «اجتماع نقیضان ممتنع است» نفی می کند؛ ثانیاً ساختار پیشنهادی را نیز فیلسوفان مسلمان در کنار ساختار قبلی برای اصل امتناع تناقض متذکر می شوند ولی در ظاهر پارادوکسی بر آن وارد نیست تا راه حلّ طلب کند؛ ثالثاً با نگاهی دقیقتر پارادوکس بر ساختار پیشنهادی نیز وارد است؛ و رابعاً ~(A&~A) □ ترجمه کاملی از اصل امتناع تناقض نیست.
منطق فلسفی
فاطمه سادات نبوی؛ حسین کامکار؛ زینت آیتاللهی؛ علیرضا شهبازی
چکیده
در فرایند نمادینسازی استدلالهای فقهی با ادلهای مواجهیم که به لحاظ حجیت و اعتبار در مراتب گوناگونی قرار دارند. دو دسته مهم از این دلایل امارات و اصول عملیه هستند، که در نهاد شریعت حجت به شمار میروند و دارای اعتبارند. این دو دسته دلیل، هرچند هر دو دلیل شرعی به شمار میروند و میتوانند مقدمه استنباط احکام توصیفی و یا تکلیفی درون ...
بیشتر
در فرایند نمادینسازی استدلالهای فقهی با ادلهای مواجهیم که به لحاظ حجیت و اعتبار در مراتب گوناگونی قرار دارند. دو دسته مهم از این دلایل امارات و اصول عملیه هستند، که در نهاد شریعت حجت به شمار میروند و دارای اعتبارند. این دو دسته دلیل، هرچند هر دو دلیل شرعی به شمار میروند و میتوانند مقدمه استنباط احکام توصیفی و یا تکلیفی درون شریعت باشند (میتوانند لوازم شرعی را نتیجه دهند)، اما از حیث قابلیت استنتاج لوازم عقلی با یکدیگر متمایزند. به عبارت دیگر، اگر یک دلیل از دسته امارات را معتبر بدانیم، تمام نتایج علی و منطقی آن نیز برای ما معتبر خواهد بود، اما اگر در شرایطی، یک اصل عملی برای ما دارای حجیت و اعتبار باشد، لزوماً نتایج علی و منطقی آن معتبر نخواهند بود.در این مقاله با استفاده از منطقهای Count As(منطقهای مربوط به نهادها) و بر اساس منطقهای غیریکنوا و همچنین با بهره جستن از زبان منطق توجیه، یک دستگاه اصل موضوعی منطقی برای امارات و اصول عملیه ارائه میشود که میتواند مهمترین ویژگیهای منطقیِ آنها را بازنمایی کند، از جمله اینکه بین لوازم عقلی و لوازم شرعی تفکیک قائل بشود و به عبارت اصولِفقهی، مثبتات اصول عملیه را فاقد حجیت بداند، در عین اینکه مثبتات امارات را حجت بداند.
منطق فلسفی
مرتضی حاجی حسینی؛ حمیده بهمن پور
چکیده
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط ...
بیشتر
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. بهعلاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جملة P« » و « Q» به دست میآید که شواهد مخالف زیادی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابعارزشی منطق پایة گزارهها پاسخی است به این اشکالها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بیهیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورتبندی و ارزیابی میشوند. اسدالله فلاحی در مقالة «نظام غیرتابعارزشی حاجحسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعدههای استنتاج کاهشپذیر است»، «هر متغیر گزارهای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابعارزشی به منطق کلاسیک فرومیکاهد». در این مقاله نشان میدهیم که نقد اول بر پایة برخی اثباتهای نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیبهای غیرتابعارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلالها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعدههای پخشپذیری به دو قاعده برطرف میشود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقالة «بررسی انتقادی یک نقد در بارة نظریة نظام تابعارزشی؛ آیا راههای اثبات اصول EFQ وEQT مسدود میشود؟» ارجاع میدهیم.
منطق فلسفی
مهدی اسدی
چکیده
از آنجا که مبانی منطق فلسفی، نوشتهی دکتر لطفالله نبوی، نخستین کتاب فارسی در زمینهی دشوار منطق فلسفی است، علیالقاعده بیاشکال نیست. از اینرو در این مقاله کوشیدهایم تا به نقد دیدگاههای خاص خود نگارنده در این کتاب بپردازیم. برای نمونه، او در فصل منطق زمان – با کوتاهیکردن در تفکیک ضرورت ازلی و ذاتی و تقسیم ضرورت ذاتی ...
بیشتر
از آنجا که مبانی منطق فلسفی، نوشتهی دکتر لطفالله نبوی، نخستین کتاب فارسی در زمینهی دشوار منطق فلسفی است، علیالقاعده بیاشکال نیست. از اینرو در این مقاله کوشیدهایم تا به نقد دیدگاههای خاص خود نگارنده در این کتاب بپردازیم. برای نمونه، او در فصل منطق زمان – با کوتاهیکردن در تفکیک ضرورت ازلی و ذاتی و تقسیم ضرورت ذاتی به زمانی و غیرزمانی – بهنادرستی دوام را نزد ابنسینا و پیروان او لزوماً اعم از ضرورت میداند. در منطق معرفت اصل دروننگری منفی را بهنادرستی به سقراط نسبتمیدهد و از خلافشهود و متسلسل بودن اصل دروننگری مثبت غفلت میکند. در منطق آزاد نیز بهنادرستی وجود محمولی را با قاعدههای منطقی ارسطوییان ناسازگار میداند و بهکاربردن آنرا در قیاس مشکلآفرین بهشمار میآورد. افزون بر این، مشکلهایی همچون تکرار، تناقض، قاعدهی «نقض محمول»، و دو جزئی بودن گزاره نیز در وجود محمولی قابلدفع است. برخی از پاسخها و راهحلهای خود نگارنده نیز مشکلسازند: مشکل عدمجامعیت؛ مشکل وحدت معنایی «موجود» و «واقعی»؛ و این مشکل که تبدیل قضیهای چون «هیچ ممتنعبالذاتی/بالغیری موجود نیست» به «هیچ ممتنعی بالذات/بالغیر نیست» صدقنگهدار نیست. در منطق ربط نیز بسیاری از تعبیرهای نویسنده در توضیح اینکه فراسازگاری به تناقضباوری نمیانجامد مناقشهبرانگیز است.
منطق فلسفی
فرشته نباتی
چکیده
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته ...
بیشتر
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته راسل در طی دوره طولانی کار فلسفی خود، مواضع متعدد و متنوعی در مقابل موجهات اخذ کردهاست. او از آغاز موضع ضدموجهاتی نداشت. ابتدا ضرورت را وصف رابطه استلزامی میدانست و بعد از مدتی آن را مفهومی اولیه، پایه و غیرقابل تعریف معرفی کرد. سپس در برخی آثارش، به پیروی از مور، ضرورت را نوعی اولویت منطقی گزاره دانست ولی درنهایت موضعی ضدموجهاتی اخذ کرد و تلاش کرد مفاهیم موجهاتی را کاملا کنار بگذارد. او گفت این مفاهیم، ویژگی تابعهای گزارهای هستند نه ویژگی گزارهها. راسل درجریان تبیین مفاهیم موجهاتی و توضیح تفاوت امکان و وجود (که هر دو را ویژگی تابعهای گزارهای اعلام میکند) از منطق مرتبه دوم استفاده کردهاست ولی حتی با این کار هم او قادر نیست با تبیین خود، مفاهیم موجهاتی را یکسره از زبان و منطق بیرون کند.
منطق فلسفی
محمود زراعت پیشه
دوره 8، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 15-38
چکیده
علی وحیدیان کامیاد در مقاله ای با عنوان «روش شناسی کاربرد منطق فازی در بینش اسلامی» مدعی است که منطق فازی بخشی از منطق والای قرآن است. این ادعا از سوی برخی از محققان نیز مورد تأیید قرار گرفته است. این در حالی است که به نظر می رسد شواهد ارائه شده در باب این ادعا، شواهدی ناقص اند و لازم می نماید تا اصل ادعا مجدداً مورد کنکاش قرار گیرد. ...
بیشتر
علی وحیدیان کامیاد در مقاله ای با عنوان «روش شناسی کاربرد منطق فازی در بینش اسلامی» مدعی است که منطق فازی بخشی از منطق والای قرآن است. این ادعا از سوی برخی از محققان نیز مورد تأیید قرار گرفته است. این در حالی است که به نظر می رسد شواهد ارائه شده در باب این ادعا، شواهدی ناقص اند و لازم می نماید تا اصل ادعا مجدداً مورد کنکاش قرار گیرد. در تحقیق حاضر پاره ای از نقدها نسبت به اصل ادعای منطق فازی در قرآن با توجه به شواهد قرآنی ارائه شده از سوی مدعیان آن است. علاوه بر نقدهای جزئی که به عدم انطباق مثال های قرآنی ذیل الگوی فازی ارائه شده از سوی مدعیان بر می گردد، این نیز نشان داده خواهد شد که اساساً طرح ادعای وجود منطق فازی در قرآن، با خلط آنچه صراحتاً به عنوان استدلال در متن آمده است (استدلال منصوص) و آنچه از سوی مخاطب ممکن است به متن نسبت داده شود (استدلال مستنبط) همراه است.
منطق فلسفی
محمد فروغی؛ هادی وکیلی؛ اعظم قاسمی
دوره 8، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 87-108
چکیده
بیشتر تعاریف ارائه شده برای مادی و مجرد به گونهای هستند که ابتدا امر مادی تعریف میگردد سپس امر مجرد به گونه سلبی (سلب ماده، خواص ماده یا وابستگی به ماده) تعریف می شود: مجرد آن چیزی است که مادی نیست. ایراد وارد به اینگونه تعاریف سلبی این است که دیگر نمیتوان بین شی اول و سلب آن شی، حدواسط و شی سومی تعریف کرد. لذا بر اساس این گونه تعاریف ...
بیشتر
بیشتر تعاریف ارائه شده برای مادی و مجرد به گونهای هستند که ابتدا امر مادی تعریف میگردد سپس امر مجرد به گونه سلبی (سلب ماده، خواص ماده یا وابستگی به ماده) تعریف می شود: مجرد آن چیزی است که مادی نیست. ایراد وارد به اینگونه تعاریف سلبی این است که دیگر نمیتوان بین شی اول و سلب آن شی، حدواسط و شی سومی تعریف کرد. لذا بر اساس این گونه تعاریف نمیتوان بین ماده صرف و مجرد تام دسته دیگری از امور (مثلا مجرد برزخی) تعریف کرد. در این مقاله سعی شده ابتدا تعاریف موجود در خصوص مادی و مجرد بررسی گردد، سپس نشان داده شود که با توجه به نظر صدرالمتالهین در خصوص حرکت جوهری اشتدادی نفس ناطقه، لازم است بین مادی صرف و مجرد تام طیفی از امور داشته باشیم، طیفی شامل مادی محض، اندک تجرد نفس نباتی، تجرد مثالی، تجرد عقلی و فوق تجرد و همچنین مراتبی باید بین این مراتب ذکر شده وجود داشته باشد. آنگاه نشان میدهیم که این نگاه طیف گونه به اشیاء با تعاریف مبتنی بر حصر عقلی و به طریق اولی با تعریف سنتی مادی-مجرد (تعریف دوگانه ایجابی - سلبی) سازگار نمیباشد. نهایتاً بیان میکنیم که نمیشود تعریفی جامع برای امری که واحد شخصی ذومراتب است، ارائه داد؛ و در پایان با اشاره مختصر به منطق فازی بیان میکنیم که باید بهگونهای فازی به مسئله نگاه کرد؛ و تعریف جدیدی با استفاده از منطق فازی ارائه میدهیم.
فلسفه زبان (با گرایش منطق)
حامد باستین؛ سید محمدعلی حجتی
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 1-28
چکیده
میلیکان در پاسخ به مسئلۀ پاتنم دربارۀ عدم تعین مصداقی واژههای زبانی این موضوع را مطرح میکند که اگر تعریف جدیدی از بازنمایی مبتنی بر شواهد زیستی و بهویژه اصل انتخاب طبیعی ارائه کنیم، آیا مسئلۀ پاتنم همچنان موضوعیت خواهد داشت. پاسخ میلیکان به این سؤال منفی است. او معتقد است که سؤال باید اینگونه مطرح شود که چه چیزی رابطهای خاص ...
بیشتر
میلیکان در پاسخ به مسئلۀ پاتنم دربارۀ عدم تعین مصداقی واژههای زبانی این موضوع را مطرح میکند که اگر تعریف جدیدی از بازنمایی مبتنی بر شواهد زیستی و بهویژه اصل انتخاب طبیعی ارائه کنیم، آیا مسئلۀ پاتنم همچنان موضوعیت خواهد داشت. پاسخ میلیکان به این سؤال منفی است. او معتقد است که سؤال باید اینگونه مطرح شود که چه چیزی رابطهای خاص را از میان بیشمار رابطۀ ممکن بین واژگان و اشیا به رابطۀ بازنمایی ـ بازنما تبدیل میکند؟ پاسخ او به این سؤال بر فرضیهای مبتنی است که در زیستشناسی نیز محل اختلاف و مباحثات بسیار بوده است و طرفداران و مخالفان خود را دارد. میلیکان در زمرۀ گروهی است که نگاهی تاریخی به کارکرد دارند و معتقدند که کارکرد هر شیء باید براساس نقشی تعریف شود که قرار بوده است در سیر تاریخی پیدایشش ایفا کند. او به چنین کارکردی صفت «مطلوب» را اطلاق میکند. فرضیۀ بدیل معتقد است که کارکرد باید براساس کاری تعریف شود که در حال حاضر و در تعادل با وضعیت موجود بااستفادهاز شیء انجام میشود. نکتة کلیدی در ارائة مفهوم کارکرد مطلوب ارائة تعریفی جدید از «بازنمایی» است. در این مقاله قصد داریم با معرفی تعریف میلیکان از بازنمایی نشان دهیم که این تعریف بر مفهوم «ساختکار» (functure) مبتنی است و برخلاف دیدگاه رایج در فلسفه که بازنمایی را امری ذهنی میداند، کاملاً عینی است.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
بهنام ذوالقدر؛ داود حسینی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1395، ، صفحه 31-40
چکیده
بر اساس ماینونگیگرایی وجهی هر آنچه میتوان به آن التفات داشت یک شیء است، حتی اگر وجود نداشته باشد. نیز، وجود صفتی معمولی همچون دیگر صفات است. بسته به اینکه شیئیت یک شیء مبتنی بر اعمال، رفتار و افکار یک عامل شناختی باشد یا نه، دو رویکرد متفاوت در ماینونگیگراییِ وجهی خواهیم داشت: 1. رویکرد واقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، ...
بیشتر
بر اساس ماینونگیگرایی وجهی هر آنچه میتوان به آن التفات داشت یک شیء است، حتی اگر وجود نداشته باشد. نیز، وجود صفتی معمولی همچون دیگر صفات است. بسته به اینکه شیئیت یک شیء مبتنی بر اعمال، رفتار و افکار یک عامل شناختی باشد یا نه، دو رویکرد متفاوت در ماینونگیگراییِ وجهی خواهیم داشت: 1. رویکرد واقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، مستقل از اینکه مورد التفات قرار بگیرند یا نه، به دامنۀ اشیا تعلق دارند و صفاتی را که به داشتن آن توصیف میشوند در جهانهایی که التفات مورد نظر را محقق میسازند دارند؛ 2. رویکرد ضدواقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، بسته به اینکه مورد التفات قرار گیرند، به دامنۀ اشیا تعلق خواهند داشت و در صورتی که مورد التفات قرار نگیرند اصلاً شیء نیستند که صفاتی داشته باشند. در این نوشتار، علیه ماینونگیگراییِ وجهیِ ضدواقعگرایانه پریست نقدهایی را مطرح میکنیم و تعبیری متفاوت از رویکرد اخیر را پیشنهاد خواهیم کرد. آنچه دیدگاه ما را از دیدگاه پریست متمایز میکند این ادعاست که اشیای ناموجود در رویکرد ضدواقعگرایانه اشیایی ناکاملاند.