منطق ریاضی غیراستاندارد
اسدالله فلاحی
چکیده
مرتضی حاجحسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» چهار منطق ناکلاسیک معرفی کرده است: 1. نظام تابعارزشی، 2. نظام غیرتابعارزشی، 3 و 4. ترکیبهایی از دو نظام نخست که طبیعتا گسترشهایی از آن دو به شمار میآیند. در مقالة دیگری، نظام تابعارزشی حاجحسینی را بررسی کردهام و در این مقاله به نظام غیرتابعارزشی ...
بیشتر
مرتضی حاجحسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» چهار منطق ناکلاسیک معرفی کرده است: 1. نظام تابعارزشی، 2. نظام غیرتابعارزشی، 3 و 4. ترکیبهایی از دو نظام نخست که طبیعتا گسترشهایی از آن دو به شمار میآیند. در مقالة دیگری، نظام تابعارزشی حاجحسینی را بررسی کردهام و در این مقاله به نظام غیرتابعارزشی و گسترشی از آن خواهم پرداخت که در کتاب مطرح شدهاند. در این مقاله، صرفا به نقدهای صوری-ریاضی میپردازم و نقدهای فلسفی و غیرصوری و نیز مطالب تاریخی مرتبط را به مقالة دیگری خواهم سپرد. افزون بر برخی نقدهای مشترک میان نظامهای تابعارزشی و غیرتابعارزشی حاجحسینی مانند دور در تعریف نظام استنتاج طبیعی، فقدان نظیر برای شرط «نرمال بودن برهانها» در سمانتیک، عدم تمامیت، و نادرستی فراقضایا، نقدهای دیگری در نظام غیرتابعارزشی وجود دارد. نخستین نقد اختصاصی این است که بسیاری از قاعدههای اصلی در این نظام به کمک دیگر قواعد اصلی قابل اثبات و در نتیجه زائد هستند و این هرچند با کتابهای «آموزشی» مناسبت دارد، اما مناسب کتابهای «پژوهشی» نیست. نقد اختصاصی دوم نظام غیرتابعارزشی این است که قاعدهای دارد به نام «قاعدة حاجحسینی» که سبب میشود تا هر متغیر گزارهای در این نظام قضیه باشد و کل نظام بدیهی (trivial) گردد. نقد سوم اینکه با صرف نظر از قاعدة حاجحسینی، برخی صور قاعدة پخشپذیری در گسترش نظام غیرتابعارزشی این کتاب، کل نظام را به منطق کلاسیک فرگه و راسل فرومیکاهد.
سعیده شاه میر
چکیده
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز ...
بیشتر
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز میکند و به دنبال آن به بررسی گزاره میپردازد و در نهایت تحلیل خود را با بکارگیری مفاهیم گزارههای پایه و اسامی، کامل میکند. در نگاه ویتگنشتاین، همواره میان دو ساحت زبان (اندیشه) و ساحت جهان تناظر برقرار است و تنها در این صورت است که می توان از معناداری گزارهها سخن به میان آورد. در این مقاله، تلاش میشود با تکیه بر آموزههای ویتگنشتاین در دو حوزة هستیشناسی و معناشناسی، به بررسی آراء وی پرداخته و نسبت میان این هر دو را مورد کنکاش قرار دهیم.
منطق ریاضی استاندارد
مقداد قاری؛ فاطمه مجلسی کوپائی
چکیده
منطق های توجیه خانواده ای از منطقها هستند که در زبان آن ها می توان اثباتهای ریاضی یا توجیههای معرفتی را بیان کرد. این منطق ها را می توان منطق های معرفتی در نظر گرفت که در آنها توجیه (دلیل یا شاهد) دانش یا باور به یک گزاره را می توان در زبان منطق بیان کرد. در این مقاله قصد داریم تأثیر افزودن عملها و کُنش ها به منطقهای توجیه را ...
بیشتر
منطق های توجیه خانواده ای از منطقها هستند که در زبان آن ها می توان اثباتهای ریاضی یا توجیههای معرفتی را بیان کرد. این منطق ها را می توان منطق های معرفتی در نظر گرفت که در آنها توجیه (دلیل یا شاهد) دانش یا باور به یک گزاره را می توان در زبان منطق بیان کرد. در این مقاله قصد داریم تأثیر افزودن عملها و کُنش ها به منطقهای توجیه را بررسی کنیم. به ویژه به مطالعه منطق اثباتها، که توسط آرتموف معرفی شده است، میپردازیم و زبان این منطق را توسط عملها گسترش میدهیم. برای این کار از منطق پویای گزارهای استفاده میکنیم و عمل های منظم موجود در این منطق را (به جز عملگر تکرار) به زبان منطق اثبات ها اضافه می کنیم. این زبان گسترش یافته به ما امکان می دهد تا در مورد معرفت موجه و عمل ها هم زمان صحبت کنیم. پس از معرفی یک دستگاه اصل موضوعی و یک معناشناسی براساس مدلهای کریپکی- فیتینگ برای این منطق ترکیبی، قضیه تمامیت را با استفاده از مدلهای کانونی اثبات میکنیم. همچنین برای این منطق ترکیبی خاصیت درونی سازی را نیز ثابت می کنیم.
فاطمه شیرمحمدزاده ملکی
چکیده
منطق شهودی گزارهای منطقی غیرکلاسیک است که از حذف اصل طرد شق ثالث از منطق کلاسیک حاصل میشود. چند معناشناسی مختلف، مانند معناشناسی کریپکی، توپولوژیکی و همسایگی برای منطق شهودی گزارهای وجود دارد که قضایای درستی و تمامیت برای آنها اثبات شده است. در این مقاله ابتدا برخی از این معناشناسیها رابررسی میکنیم، سپس دو معناشناسی ...
بیشتر
منطق شهودی گزارهای منطقی غیرکلاسیک است که از حذف اصل طرد شق ثالث از منطق کلاسیک حاصل میشود. چند معناشناسی مختلف، مانند معناشناسی کریپکی، توپولوژیکی و همسایگی برای منطق شهودی گزارهای وجود دارد که قضایای درستی و تمامیت برای آنها اثبات شده است. در این مقاله ابتدا برخی از این معناشناسیها رابررسی میکنیم، سپس دو معناشناسی همسایگی جدیدی را که یکی از این معناشناسیها تا حدی پیچیدهتر از معناشناسیهای همسایگی شناخته شده قبلی میباشد را برای منطق گزارهای شهودی (IPC) معرفی میکنیم. در نهایت قضایای درستی و تمامیت را با روشهای متفاوتی نسبت به این دو معناشناسی همسایگی جدید اثبات میکنیم. برای اثبات تمامیت یکی از این معناشناسیها که NB-همسایگی مینامیم، ابتدا نیاز داریم تا دستگاه زیرشهودی WF را که ضعیفتر از دستگاههای زیر شهودی شناخته شده قبلی مانند F میباشد را معرفی کنیم. سپس با استفاده از قصیه تمامیت منطق WF نسبت به معناشناسی NB-همسایگی، نشان خواهیم داد که منطق شهودی IPC نسبت به این معناشناسی با افزودن برخی ویژگیهای خاص درست و تمام است.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
سعید معصومی
چکیده
رمزیسازی یکی از روشهایی است که فلاسفه درمورد صوریسازی واقعگرایی ساختاری پیشنهاد کردهاند. کتلند (2004) ضمن ارائه توضیحاتی درمورد رمزیسازی نظریهها و بیان مفاهیمی مرتبط با این روش، صورتبندیای از مسئله نیومن ارائه میکند، و معتقد است که براساس بررسی و تحلیل او تقریباً میتوان گفت که بیان نظریه بهروش رمزی علاوهبر کفایت ...
بیشتر
رمزیسازی یکی از روشهایی است که فلاسفه درمورد صوریسازی واقعگرایی ساختاری پیشنهاد کردهاند. کتلند (2004) ضمن ارائه توضیحاتی درمورد رمزیسازی نظریهها و بیان مفاهیمی مرتبط با این روش، صورتبندیای از مسئله نیومن ارائه میکند، و معتقد است که براساس بررسی و تحلیل او تقریباً میتوان گفت که بیان نظریه بهروش رمزی علاوهبر کفایت تجربی تنها عدد اصلی هویات جهان را بهدست میدهد. در این مقاله، ضمن معرفی صورتبندی دقیقتری از بیان کتلند درمورد مسئله نیومن، تلاش میشود که استدلال او مورد مداقه قرار گیرد. بهعلاوه تبیینی از مسئله ارتباط ساختاری نظریه و جهان بیان خواهد شد، این کار براساس تعاریفی صورت میپذیرد که بهنوعی با وامگیری از تعاریف کتلند ارائه میشوند؛ ازجمله تعریف «ساختار بهطورمتافیزیکی درست»، «ساختار بهطورمتافیزیکی و بهطورجزئی درست»، و همچنین تعریفی از مفهوم صدق تقریبی که توجیه آن برمبنای استدلال براساس بهترین تبیین صورت گرفته است. با توضیحاتی که خواهد آمد، بهنظر میرسد بتوان تلقی قابلقبول و معقولی از واقع گرایی ساختاری ارائه کرد.
مهدی عظیمی
چکیده
پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده ...
بیشتر
پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده و «ممتنع» محمول آنها است. این جستار با نفی این پیشفرض، راهحل دیگری را پیش مینهد که برپایهی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازههای عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد. پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده و «ممتنع» محمول آنها است. این جستار با نفی این پیشفرض، راهحل دیگری را پیش مینهد که برپایهی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازههای عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد.
کامران قیوم زاده؛ علیرضا دست افشان
چکیده
پرسش اصلی در مسائل تعهد وجودی این است که کاربرد زبان و آنچه می گوییم تا چه حد ما را نسبت به وجود اشیا و به ویژه اشیایی که درباره ی آنها سخن می گوییم متعهد می سازد. معمای گیچ که یک مسأله ی مشهور در متون ارجاعی است به مسأله ی تعهد وجودی برای راوی (گوینده سوم شخص) در متونی که بیش از دو گوینده دارند مربوط می شود. راه حلی که از آن دفاع می کنیم این ...
بیشتر
پرسش اصلی در مسائل تعهد وجودی این است که کاربرد زبان و آنچه می گوییم تا چه حد ما را نسبت به وجود اشیا و به ویژه اشیایی که درباره ی آنها سخن می گوییم متعهد می سازد. معمای گیچ که یک مسأله ی مشهور در متون ارجاعی است به مسأله ی تعهد وجودی برای راوی (گوینده سوم شخص) در متونی که بیش از دو گوینده دارند مربوط می شود. راه حلی که از آن دفاع می کنیم این است که اگر گوینده ی اول و گوینده ی دوم درباره شیءای سخن بگویند که (در ابتدا) وجود نداشته است اما آن دو درباره ی آن به گونه ای سخن می گویند که گویی وجود دارد، می توان گفت که آنان شیء مورد نظر را به عنوان یک شیء مجرد افسانه ای خلق کرده اند. اکنون اگر راوی یا گوینده ی سوم قصد بازگو کردن سخن آن دو را داشته باشد، می تواند خود را به وجود آن شیء مجرد متعهد سازد (چراکه آن شیء خلق شده است و وجود دارد) بی آنکه صفاتی را که آن دو گوینده به شیء مذکور نسبت داده باشند، قبول کند.
منطق قدیم
غلامعلی مقدم؛ علیرضا اندرزگو
چکیده
با نظر به تقسیم حمل، به حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، در تعیین مصادیق و تطبیق با اقسام اختلاف نظرهایی بوجود آمده است، از جمله درباره کیفیت حمل ذاتیات بر هم و بر ذات، دیدگاههایی مطرح است. مشهور حمل جنس و فصل بر نوع و بر یکدیگر را حمل شایع صناعی دانستهاند. علامه طباطبایی حمل جنس و فصل بر یکدیگر را شایع و حمل جنس و فصل بر نوع را اولی ذاتی ...
بیشتر
با نظر به تقسیم حمل، به حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، در تعیین مصادیق و تطبیق با اقسام اختلاف نظرهایی بوجود آمده است، از جمله درباره کیفیت حمل ذاتیات بر هم و بر ذات، دیدگاههایی مطرح است. مشهور حمل جنس و فصل بر نوع و بر یکدیگر را حمل شایع صناعی دانستهاند. علامه طباطبایی حمل جنس و فصل بر یکدیگر را شایع و حمل جنس و فصل بر نوع را اولی ذاتی میداند، چنانکه برخی مانند علامه جوادی آملی، حمل جنس و فصل بر یکدیگر و حمل جنس و فصل بر نوع را اولی ذاتی معرفی کرده اند. ممکن است در نگاه ابتدایی، دیدگاه علامه طباطبایی با مشهور متعارض تلقی شده و با داعیه دفاع از قول مشهور، مورد نقد و اشکال واقع شود، لکن به نظر می رسد با استنباط و تعریف مبنا برای دیدگاه علامه بتوان این اختلاف را اختلافی مبنایی قلمداد نموده و نقد های مطرح در حوزه نظریه را با توجه به مبنا پاسخ گفت. در این مقاله ضمن تحلیل مبنای علامه در حمل ذاتیات بر ذات، و انتقال نزاع از نظریه به مبنا، برخی اشکالات مطرح شده در سطح نظریه مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که نقد دیدگاه علامه بدون توجه به مبانی احتمالی آن از جهت شیوه تحقیق محل تردید و تامل است.
علی اصغر مروت
چکیده
منطقدانان مسلمان دو قضیهی موجهه را در صورتی متناقض میدانند که در کم، کیف و جهت، اختلاف و در سایر اجزاءِ تشکیل دهندهی قضیه، وحدت داشته باشند. از نظر این متفکران اگر دو قضیهی متناقض دارای جهت واحد باشند، محذور امتناع (اجتماع یا ارتفاع) نقیضین پیش خواهد آمد. راه احتراز از این محذور از نظر این منطقدانان، اختلاف جهت قضایا در متناقضان ...
بیشتر
منطقدانان مسلمان دو قضیهی موجهه را در صورتی متناقض میدانند که در کم، کیف و جهت، اختلاف و در سایر اجزاءِ تشکیل دهندهی قضیه، وحدت داشته باشند. از نظر این متفکران اگر دو قضیهی متناقض دارای جهت واحد باشند، محذور امتناع (اجتماع یا ارتفاع) نقیضین پیش خواهد آمد. راه احتراز از این محذور از نظر این منطقدانان، اختلاف جهت قضایا در متناقضان است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که وحدت متناقضان در جهت، هیچ محذوری ندارد و برخلاف آنچه منطقیان مزبور پنداشتهاند، اتفاقا این اختلاف در جهت است که محذور ارتفاع نقضین (کذب متناقضان) را پیش خواهد آورد. از نظر این نوشتار، ریشهی اشتباه منطقدانان قدیم، خلط ضرورت نفی با نفیِ ضرورت (و نیز دوام نفی با نفی دوام)بوده است. و باید وحدت در جهت را از وحدتهای معتبر در تناقض دانست و نه از مواردِ اختلاف در متناقضان. بنابراین قضایای موجههی متناقض نیز همانند قضایای مطلقه فقط در کم و کیف با هم اختلاف دارند و نیازی به اختلاف در جهت نیست.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
مرتضی منیری
چکیده
ابتدا، در پرتو آراء ففرمن، به بررسی دوگانۀ گودل میپردازیم مبنی بر اینکه یا تواناییهای ذهن انسان از هر ماشین متناهی فراتر است، و یا معادلات ریاضی از نوع دیوفانتی وجود دارند که به طور مطلق حلناپذیر هستند. سپس برهان پاتنم را بررسی میکنیم مبنی بر این که اگر توانایی علمی ذهن انسان را بتوان توسط یک ماشین تورینگ با توانایی تهیۀ سیاههای ...
بیشتر
ابتدا، در پرتو آراء ففرمن، به بررسی دوگانۀ گودل میپردازیم مبنی بر اینکه یا تواناییهای ذهن انسان از هر ماشین متناهی فراتر است، و یا معادلات ریاضی از نوع دیوفانتی وجود دارند که به طور مطلق حلناپذیر هستند. سپس برهان پاتنم را بررسی میکنیم مبنی بر این که اگر توانایی علمی ذهن انسان را بتوان توسط یک ماشین تورینگ با توانایی تهیۀ سیاههای از نتایج علمی شبیهسازی کرد، این ماشین جملهای که این توانایی را بیان میکند را به عنوان خروجی ارائه نخواهد کرد. در تلاش برای فهم بهتر این برهان، آن را در زبان منطق وجهی بازسازی میکنیم. در ادامه، به امکان رایانههای خارقالعاده برای انجام تعدادی بیشمار عمل پایهای محاسباتی در زمان متناهی میپردازیم. این امکانی است که اخیراً بر اساس نظریههای جدید فیزیکی مطرح شده است. استدلال میکنیم با فرض تحقق چنین امکانی، حساب مرتبۀ اول متعین خواهد بود، به این معنی که صادق یا کاذب بودن هر جملۀ حسابی توضیحپذیر خواهد بود.
منطق فلسفی
فرشته نباتی
چکیده
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته ...
بیشتر
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته راسل در طی دوره طولانی کار فلسفی خود، مواضع متعدد و متنوعی در مقابل موجهات اخذ کردهاست. او از آغاز موضع ضدموجهاتی نداشت. ابتدا ضرورت را وصف رابطه استلزامی میدانست و بعد از مدتی آن را مفهومی اولیه، پایه و غیرقابل تعریف معرفی کرد. سپس در برخی آثارش، به پیروی از مور، ضرورت را نوعی اولویت منطقی گزاره دانست ولی درنهایت موضعی ضدموجهاتی اخذ کرد و تلاش کرد مفاهیم موجهاتی را کاملا کنار بگذارد. او گفت این مفاهیم، ویژگی تابعهای گزارهای هستند نه ویژگی گزارهها. راسل درجریان تبیین مفاهیم موجهاتی و توضیح تفاوت امکان و وجود (که هر دو را ویژگی تابعهای گزارهای اعلام میکند) از منطق مرتبه دوم استفاده کردهاست ولی حتی با این کار هم او قادر نیست با تبیین خود، مفاهیم موجهاتی را یکسره از زبان و منطق بیرون کند.
غلامعلی مقدم
چکیده
سهولت تعلیم، یکی از اصول آموزشی در علوم است. رعایت این اصل در مقام کشف، تعریف، توضیح، استدلال و تبیین نتایج، به تسریع یادگیری کمک می کند. منطق که داعیه دار سنجش و تصحیح فکر و اندیشه است، بیش از دیگر علوم به رعایت این اصل سزاوار است، اما به نظر می رسد، منطق سنتی در تسمیه موجهات کمتر به این قاعده پای بند مانده است. استفاده از لوازم بعید ...
بیشتر
سهولت تعلیم، یکی از اصول آموزشی در علوم است. رعایت این اصل در مقام کشف، تعریف، توضیح، استدلال و تبیین نتایج، به تسریع یادگیری کمک می کند. منطق که داعیه دار سنجش و تصحیح فکر و اندیشه است، بیش از دیگر علوم به رعایت این اصل سزاوار است، اما به نظر می رسد، منطق سنتی در تسمیه موجهات کمتر به این قاعده پای بند مانده است. استفاده از لوازم بعید و الفاظ و اصطلاحات غریب برای نامگذاری موجهات در مراحل ابتدایی آموزش، رغبت و اشتیاق دانش آموز منطق را به ادامه بحث در موجهات کاهش داده و از این جهت به انزوای موجهات در حوزه های درسی منطق سنتی خواهد انجامید. بنابر این، مساله تحقیق این است که چه انتقادی بر شیوه منطق سنتی در نامگذاری موجهات وجود دارد و آیا می توان با تغییر مناسب در این نامگذاری به تسهیل آموزش موجهات کمک کرد؟ در این مقاله به روش تحلیلی به نقد و بررسی وضعیت موجود در نامگذاری موجهات بسیط پرداخته و نشان داده ایم که با توجه به تناسب معنایی موجود در قضایای موجهه می توان از اسامی همگون و مناسب در نامگذاری موجهات بسیط استفاده نموده و از این رهگذر غرابت موجود در نامگذاری موجهات را کاهش داد.
محمد ابراهیم مقصودی
چکیده
استدلال خواهم کرد که نه تنها پارادوکس های سمانتیکی پیچیده تر از پارادوکس دروغگو اشکالی برای راه حل تارسکی برای آن، یعنی تعهد به سلسله مراتب زبان، ایجاد نخواهند کرد، بلکه می توان از آنها برای یافتن ساختار درست فرازبان بهره گرفت: پارادوکس ها زمانی بروز می کنند که برای زبان یک ساختار طبقاتی سرتاسری را پیشفرض بگیریم. این کاوش ما را به ...
بیشتر
استدلال خواهم کرد که نه تنها پارادوکس های سمانتیکی پیچیده تر از پارادوکس دروغگو اشکالی برای راه حل تارسکی برای آن، یعنی تعهد به سلسله مراتب زبان، ایجاد نخواهند کرد، بلکه می توان از آنها برای یافتن ساختار درست فرازبان بهره گرفت: پارادوکس ها زمانی بروز می کنند که برای زبان یک ساختار طبقاتی سرتاسری را پیشفرض بگیریم. این کاوش ما را به تصویر غنی تری از فرازبان رهنمون خواهد شد: فرازبان را نیز نباید به منزلۀ طبقۀ فوقانی زبان موضوعی تلقی کرد، در عوض باید آن را به منزلۀ یک توپولوژی تعریف شده بر زبان موضوعی دانست، که تنوعی از ساختارهای سلسله مراتبی میان مراتب زبان را مجاز می دارد. بحث خواهم کرد که در این تصویر توسعه یافته از مراتب زبان، صدق تارسکی را باید محمولی موضعی در نظر گرفت. نهایتاً بحث خواهم کرد که این رویکرد حاوی پیشنهاداتی برای تحلیل بهتر پارادوکس ها، و به طور خاص پارادوکس یابلو، است: با در نظر گرفتن یک توپولوژی دایره ای می توان مدلی بدون خودارجاعی و غیرپارادوکسیکال برای انتساب صدق و کذب به عبارات یابلو بدست داد.
منطق فلسفی
جواد عظیمی دستگردی
چکیده
در مقالهای با عنوان «پارادوکس امتناع تناقض: گزارش و گشایش»، مهدی عظیمی کلامی از ملاصدرا در پاسخ به پارادوکس امتناع تناقض ذکر می کند و بیان می کند که ملاصدرا با فرض اینکه «اجتماع نقیضان» موضوع و «ممتنع» محمول است، اجتماع نقیضان موجود را به حمل اولی و اجتماع نقیضانِ ممتنع را به حمل شایع اخذ کرده و به این نحو پارادوکس ...
بیشتر
در مقالهای با عنوان «پارادوکس امتناع تناقض: گزارش و گشایش»، مهدی عظیمی کلامی از ملاصدرا در پاسخ به پارادوکس امتناع تناقض ذکر می کند و بیان می کند که ملاصدرا با فرض اینکه «اجتماع نقیضان» موضوع و «ممتنع» محمول است، اجتماع نقیضان موجود را به حمل اولی و اجتماع نقیضانِ ممتنع را به حمل شایع اخذ کرده و به این نحو پارادوکس را پاسخ میدهد. عظیمی پارادوکس را زاییدهی فهم نادرست ساختار آن میداند و ساختار ~(A&~A) □ را برای «اجتماع نقیضان ممتنع است» پیشنهاد میکند که در آن دیگر نیازی به موضوع نیست تا پارادوکس پیش آید. اما اولاً او بدون هیچ دلیلی ساختار موضوع-محمولی را برای «اجتماع نقیضان ممتنع است» نفی می کند؛ ثانیاً ساختار پیشنهادی را نیز فیلسوفان مسلمان در کنار ساختار قبلی برای اصل امتناع تناقض متذکر می شوند ولی در ظاهر پارادوکسی بر آن وارد نیست تا راه حلّ طلب کند؛ ثالثاً با نگاهی دقیقتر پارادوکس بر ساختار پیشنهادی نیز وارد است؛ و رابعاً ~(A&~A) □ ترجمه کاملی از اصل امتناع تناقض نیست.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
غلامرضا حسینپور
چکیده
یکی از پرسشهای مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریههای راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آنها موفق نمیشوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد میگیرد اما هیچجا به ما مجموعهای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمیدهد. کریپکی ...
بیشتر
یکی از پرسشهای مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریههای راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آنها موفق نمیشوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد میگیرد اما هیچجا به ما مجموعهای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمیدهد. کریپکی نیز معتقد است تفاوت کاربردهای دلالتی و وصفی، در واقع تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی است. دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی در کاربرد وصفی با هم منطبقاند، اما در کاربرد دلالتی، ممکن است با هم متفاوت باشند. براساس نظریه افعال گفتاری، روایت کریپکی نمیتواند کاملاً درست باشد، با این حال، تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی شبیه تفاوتی است که میان مراد گوینده و معنای جمله وجود دارد، هرچند کریپکی روش عجیبی را برای بیان آن اتخاذ میکند، زیرا دلالت، برخلاف معنا، یک فعل گفتاری است. اما راهحل سرل برمبنای نظریه افعال غیرمستقیم گفتاری اوست؛ یعنی گوینده چیزی میگوید، منظورش آن چیزی است که میگوید اما چیز دیگری را هم منظور دارد. در روایت سرل، فعل مضمون در سخنِ اولیه گوینده که به معنای حقیقی در اظهار او بیان نمیشود، به صورت غیرمستقیم از طریق انجام فعل مضمون در سخنِ ثانویه او که به معنای واقعی بیان میشود، انجام میگیرد. از نظر سرل، همه کاربردهای دلالتیِ دانلان فقط کاربردهاییاند که در آنجا گوینده توصیف معینی را به کار میبرد که رویه ثانویهای را که دلالت ذیل آن انجام میشود، بیان میکند.
مطالعات تطبیقی در منطق
افلاطون صادقی
چکیده
علم منطق با پیشینهای به عمر تفکر بشریت، بوسیلة اندیشمند یونانی ارسطو (322-384 ق.م) تدوین شد و شارحان اولیه او آن را در نه بخش و تحت عنوان «ارگانون» درآوردند. این اثر در صدر اسلام توسط مسحیان سریانی به تدریج به زبان عربی ترجمه شد. کندی، فارابی و بویژه ابن سینا منطق نه بخشی ارسطویی را با دلیل منطقی به دو بخش تبدیل نموده، با تغییر جایگاه ...
بیشتر
علم منطق با پیشینهای به عمر تفکر بشریت، بوسیلة اندیشمند یونانی ارسطو (322-384 ق.م) تدوین شد و شارحان اولیه او آن را در نه بخش و تحت عنوان «ارگانون» درآوردند. این اثر در صدر اسلام توسط مسحیان سریانی به تدریج به زبان عربی ترجمه شد. کندی، فارابی و بویژه ابن سینا منطق نه بخشی ارسطویی را با دلیل منطقی به دو بخش تبدیل نموده، با تغییر جایگاه ابواب و مطالب منطق بر اساس دلایل علمی، افزایش و تحولات مباحث مربوط به بخش مقولات، قضایا، نقیض و عکس قضایا، و دهها مورد دیگر تحولی بنیادی در منطق ایجاد نمودند. غزالی در تدوین منطق خود به دو بخشی از پیروان ابن سینا است، اما او در اصل یک متکلم و یک فقیه اسلامی است و با این نگرش به منطق روی میآورد. او در تعامل بین منطق ارسطویی و فقه و اصول اسلامی، منطقی با الفاظ، مفاهیم، و مثالهای کاربردی علوم اسلامی واصول فقهی با استدلالی کردن اصول فقهی بویژه قیاس فقهی ارائه میکند. آثار منطقی و اصولی غرالی متفاوت با ّثار گذشتگان است، زیرا علاوه بر استفاده از واژههای مطرح در علوم اسلامی که مفاهیم منطقی را تغییر می دهد، قیاس و استدلال را اساس منطق میداند و به استخراج قیاس از قرآن پرداخته و استدلال را به عنوان تنها وسیله فهم قرآن معرفی میکند. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی-تحلیلی به تشریح این تعامل بپردازد.
مطالعات تطبیقی در منطق
علیرضا قدردان؛ محمد کریمی لاسکی
چکیده
بنابر ادعای فخر رازی و طوسی، جهت عقد الوضع در نگاه فارابی امکان و در نگاه ابن سینا فعلیت است. آنها پس از این انتساب، دیدگاه فارابی را نادرست و دیدگاه ابن سینا را تایید میکنند. اگرچه فارابی اشاره مستقیمی به جهت عقد الوضع ندارد ولی از مجموع عبارات او عقدالوضع به لفظ مفرد کلّی در ناحیه موضوعِ قضایای محصوره تعریف میشود. درواقع، در این نگاه ...
بیشتر
بنابر ادعای فخر رازی و طوسی، جهت عقد الوضع در نگاه فارابی امکان و در نگاه ابن سینا فعلیت است. آنها پس از این انتساب، دیدگاه فارابی را نادرست و دیدگاه ابن سینا را تایید میکنند. اگرچه فارابی اشاره مستقیمی به جهت عقد الوضع ندارد ولی از مجموع عبارات او عقدالوضع به لفظ مفرد کلّی در ناحیه موضوعِ قضایای محصوره تعریف میشود. درواقع، در این نگاه عقدالوضع، خود، به یک قضیه حملیه جهت پذیر تحلیل میشود. از طرفی با بررسی متون ابن سینا روشن میشود او تعیین جهت عقدالوضع را منوط به تحلیل جهت قضیه میداند، اما نهایتا دو جهت امکان و فعلیت را به عقدالوضع نسبت میدهد و نه فقط فعلیت را. بنابراین، ادعای دو شارح بزرگ ابن سینا در فعلی دانستن جهت عقدالوضع نزد ابن سینا، صحیح نیست. در این مقاله نشان میدهیم اولا فارابی و ابن سینا هر دو از جهت امکانی سخن گفته اند و ثانیا نقد فخر و طوسی به جهت امکان در عقدالوضع مطابق با نگاه خود ابن سینا صحیح نیست.
منطق فلسفی
فاطمه سادات نبوی؛ حسین کامکار؛ زینت آیتاللهی؛ علیرضا شهبازی
چکیده
در فرایند نمادینسازی استدلالهای فقهی با ادلهای مواجهیم که به لحاظ حجیت و اعتبار در مراتب گوناگونی قرار دارند. دو دسته مهم از این دلایل امارات و اصول عملیه هستند، که در نهاد شریعت حجت به شمار میروند و دارای اعتبارند. این دو دسته دلیل، هرچند هر دو دلیل شرعی به شمار میروند و میتوانند مقدمه استنباط احکام توصیفی و یا تکلیفی درون ...
بیشتر
در فرایند نمادینسازی استدلالهای فقهی با ادلهای مواجهیم که به لحاظ حجیت و اعتبار در مراتب گوناگونی قرار دارند. دو دسته مهم از این دلایل امارات و اصول عملیه هستند، که در نهاد شریعت حجت به شمار میروند و دارای اعتبارند. این دو دسته دلیل، هرچند هر دو دلیل شرعی به شمار میروند و میتوانند مقدمه استنباط احکام توصیفی و یا تکلیفی درون شریعت باشند (میتوانند لوازم شرعی را نتیجه دهند)، اما از حیث قابلیت استنتاج لوازم عقلی با یکدیگر متمایزند. به عبارت دیگر، اگر یک دلیل از دسته امارات را معتبر بدانیم، تمام نتایج علی و منطقی آن نیز برای ما معتبر خواهد بود، اما اگر در شرایطی، یک اصل عملی برای ما دارای حجیت و اعتبار باشد، لزوماً نتایج علی و منطقی آن معتبر نخواهند بود.در این مقاله با استفاده از منطقهای Count As(منطقهای مربوط به نهادها) و بر اساس منطقهای غیریکنوا و همچنین با بهره جستن از زبان منطق توجیه، یک دستگاه اصل موضوعی منطقی برای امارات و اصول عملیه ارائه میشود که میتواند مهمترین ویژگیهای منطقیِ آنها را بازنمایی کند، از جمله اینکه بین لوازم عقلی و لوازم شرعی تفکیک قائل بشود و به عبارت اصولِفقهی، مثبتات اصول عملیه را فاقد حجیت بداند، در عین اینکه مثبتات امارات را حجت بداند.
منطق فلسفی
مرتضی حاجی حسینی؛ حمیده بهمن پور
چکیده
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط ...
بیشتر
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. بهعلاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جملة P« » و « Q» به دست میآید که شواهد مخالف زیادی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابعارزشی منطق پایة گزارهها پاسخی است به این اشکالها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بیهیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورتبندی و ارزیابی میشوند. اسدالله فلاحی در مقالة «نظام غیرتابعارزشی حاجحسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعدههای استنتاج کاهشپذیر است»، «هر متغیر گزارهای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابعارزشی به منطق کلاسیک فرومیکاهد». در این مقاله نشان میدهیم که نقد اول بر پایة برخی اثباتهای نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیبهای غیرتابعارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلالها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعدههای پخشپذیری به دو قاعده برطرف میشود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقالة «بررسی انتقادی یک نقد در بارة نظریة نظام تابعارزشی؛ آیا راههای اثبات اصول EFQ وEQT مسدود میشود؟» ارجاع میدهیم.
منطق فلسفی
مهدی اسدی
چکیده
از آنجا که مبانی منطق فلسفی، نوشتهی دکتر لطفالله نبوی، نخستین کتاب فارسی در زمینهی دشوار منطق فلسفی است، علیالقاعده بیاشکال نیست. از اینرو در این مقاله کوشیدهایم تا به نقد دیدگاههای خاص خود نگارنده در این کتاب بپردازیم. برای نمونه، او در فصل منطق زمان – با کوتاهیکردن در تفکیک ضرورت ازلی و ذاتی و تقسیم ضرورت ذاتی ...
بیشتر
از آنجا که مبانی منطق فلسفی، نوشتهی دکتر لطفالله نبوی، نخستین کتاب فارسی در زمینهی دشوار منطق فلسفی است، علیالقاعده بیاشکال نیست. از اینرو در این مقاله کوشیدهایم تا به نقد دیدگاههای خاص خود نگارنده در این کتاب بپردازیم. برای نمونه، او در فصل منطق زمان – با کوتاهیکردن در تفکیک ضرورت ازلی و ذاتی و تقسیم ضرورت ذاتی به زمانی و غیرزمانی – بهنادرستی دوام را نزد ابنسینا و پیروان او لزوماً اعم از ضرورت میداند. در منطق معرفت اصل دروننگری منفی را بهنادرستی به سقراط نسبتمیدهد و از خلافشهود و متسلسل بودن اصل دروننگری مثبت غفلت میکند. در منطق آزاد نیز بهنادرستی وجود محمولی را با قاعدههای منطقی ارسطوییان ناسازگار میداند و بهکاربردن آنرا در قیاس مشکلآفرین بهشمار میآورد. افزون بر این، مشکلهایی همچون تکرار، تناقض، قاعدهی «نقض محمول»، و دو جزئی بودن گزاره نیز در وجود محمولی قابلدفع است. برخی از پاسخها و راهحلهای خود نگارنده نیز مشکلسازند: مشکل عدمجامعیت؛ مشکل وحدت معنایی «موجود» و «واقعی»؛ و این مشکل که تبدیل قضیهای چون «هیچ ممتنعبالذاتی/بالغیری موجود نیست» به «هیچ ممتنعی بالذات/بالغیر نیست» صدقنگهدار نیست. در منطق ربط نیز بسیاری از تعبیرهای نویسنده در توضیح اینکه فراسازگاری به تناقضباوری نمیانجامد مناقشهبرانگیز است.
فلسفه زبان (با گرایش منطق)
سید محمد علی حجتی؛ حسن همتائی
چکیده
این مقاله جستاری دربارهی طبیعت گزارههای ماینونگی است. اینها گزارههایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل میشود چنانکه بتوان آن را صادق انگاشت. نشان میدهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزارهها چنانکه گزارههای ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیشبینی نادرست ارزش صدق این گزارهها، عدم رعایت شهودهای ...
بیشتر
این مقاله جستاری دربارهی طبیعت گزارههای ماینونگی است. اینها گزارههایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل میشود چنانکه بتوان آن را صادق انگاشت. نشان میدهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزارهها چنانکه گزارههای ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیشبینی نادرست ارزش صدق این گزارهها، عدم رعایت شهودهای ما دربارهی اجزاءشان یا تحمیل هزینههای مضاعف وجودشناختی میانجامد. رویکردهای ذهنگرایانهتر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند. این مقاله جستاری دربارهی طبیعت گزارههای ماینونگی است. اینها گزارههایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل میشود چنانکه بتوان آن را صادق انگاشت. نشان میدهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزارهها چنانکه گزارههای ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیشبینی نادرست ارزش صدق این گزارهها، عدم رعایت شهودهای ما دربارهی اجزاءشان یا تحمیل هزینههای مضاعف وجودشناختی میانجامد. رویکردهای ذهنگرایانهتر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند. این مقاله جستاری دربارهی طبیعت گزارههای ماینونگی است. اینها گزارههایی هستند که در آنها خاصیتی بر شیئی ناموجود حمل میشود چنانکه بتوان آن را صادق انگاشت. نشان میدهم که تعمیم رویکردهای متداولِ تبیین طبیعت گزارهها چنانکه گزارههای ماینونگی را نیز شامل شوند، به پیشبینی نادرست ارزش صدق این گزارهها، عدم رعایت شهودهای ما دربارهی اجزاءشان یا تحمیل هزینههای مضاعف وجودشناختی میانجامد. رویکردهای ذهنگرایانهتر مانند راسل متاخر، سومز یا پریست بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
منطق قدیم
مهدی عظیمی
چکیده
ارسطو از «کلّی» تعریفی به دست میدهد که یان لوکاشویچ آن را، به دلیلِ در بر نگرفتنِ کلّیهای تهی، غیر جامع میداند. افزون بر این، تعریفی که ارسطو از جزئی به دست میدهد به دو شیوه قابل فهم است: (1) جزئی تنها بر یک چیز حمل پذیر است، (2) جزئی حمل ناپذیر است. این برداشتِ دوگانه، که در سخنان شارحان ارسطو نیز با بسامد زیادی تکرار می شوند، ...
بیشتر
ارسطو از «کلّی» تعریفی به دست میدهد که یان لوکاشویچ آن را، به دلیلِ در بر نگرفتنِ کلّیهای تهی، غیر جامع میداند. افزون بر این، تعریفی که ارسطو از جزئی به دست میدهد به دو شیوه قابل فهم است: (1) جزئی تنها بر یک چیز حمل پذیر است، (2) جزئی حمل ناپذیر است. این برداشتِ دوگانه، که در سخنان شارحان ارسطو نیز با بسامد زیادی تکرار می شوند، از یک سو، تلقی رابرت کونس و تیموتی اچ. پیکاوَنس ـ که معتقدند جزئی از نظر ارسطو حمل ناپذیر است ـ را زیر سؤال میبرد؛ و از دیگر سو، خودْ تعارضی ست که باید حلّ شود. در این جستار نمایان خواهد شد که اوّلاً اِشکال لوکاشویچ وارد نیست و تعریف ارسطو شامل کلّیهای تهی هم میشود؛ و ثانیاً تعارضی که ظاهراً از تعریف جزئی برمیآید با تفکیک دو گونه حمل، یعنی «به شیوۀ یکنام» و «نه به شیوۀ یکنام»، قابل حلّ است.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
محمدهادی سلیمانی؛ داود حسینی
چکیده
چکیده در تقسیمبندی اشیا مطابق نظریه شیء نوماینونگی زالتا، اشیا یا معمولی هستند و یا انتزاعی. طبق این رویکرد، اشیای معمولی ویژگیها را نمونهگیری میکنند و اشیای انتزاعی، ویژگیها را کدگذاری میکنند. با این همه، به نظر میرسد که اشیایی نظیر اشیای اساطیری، ناقض این تقسیمبندی هستند. طبق دریافتهای اسطورهشناسانه، هویات اساطیری ...
بیشتر
چکیده در تقسیمبندی اشیا مطابق نظریه شیء نوماینونگی زالتا، اشیا یا معمولی هستند و یا انتزاعی. طبق این رویکرد، اشیای معمولی ویژگیها را نمونهگیری میکنند و اشیای انتزاعی، ویژگیها را کدگذاری میکنند. با این همه، به نظر میرسد که اشیایی نظیر اشیای اساطیری، ناقض این تقسیمبندی هستند. طبق دریافتهای اسطورهشناسانه، هویات اساطیری وجود واقعی دارند و در تحققبخشهای متمایز داستانی و عینی قابل تحقق هستند. توضیح این امر با منطق زالتا ممکن نیست. با این همه، میتوان با افزودن طبقه اشیای معمولی انتزاعی که از سویی، ویژگیها را نمونه میگیرند و از دیگرسو، ویژگیهایشان ذاتی آنها هستند و بنابراین، به شکل ضروری واجد این ویژگیها هستند، توضیح داد که چگونه اشیای داستانی میتوانند تحققبخش هویات اساطیری باشند. همچنین اعمال تمایز نحوه وجود شی عینی معمولی و شی انتزاعی معمولی بر منطق زالتا توضیح میدهد که چگونه شیئی عینی میتواند تحققبخش هویات اساطیری باشد. به این ترتیب، این منطق بسط یافته با تغییرات مربوطه در نحو و سمانتیک منطق زالتا، قادر به توضیح دریافتهای اسطورهشناسانه است.
فلسفه زبان (با گرایش منطق)
سید محمد علی حجتی؛ لطف الله نبوی
چکیده
مقالهای تحت عنوان «متن گرایی در مقابل حداقل گرایی در سمانتیک» در سال 1396 جلد 8 شماره 2 (از ص 1 تا 24) به چاپ رسیده است. این مقاله مستخرج از رساله دکتری آقای نیما احمدی در دانشگاه تربیت مدرس است. نویسندگانی که نامشان در مقاله درج شده به ترتیب آقایان نیما احمدی(دانشجو)، لطف الله نبوی(استاد راهنما) و سید محمد علی حجتی(استاد مشاور) هستند ...
بیشتر
مقالهای تحت عنوان «متن گرایی در مقابل حداقل گرایی در سمانتیک» در سال 1396 جلد 8 شماره 2 (از ص 1 تا 24) به چاپ رسیده است. این مقاله مستخرج از رساله دکتری آقای نیما احمدی در دانشگاه تربیت مدرس است. نویسندگانی که نامشان در مقاله درج شده به ترتیب آقایان نیما احمدی(دانشجو)، لطف الله نبوی(استاد راهنما) و سید محمد علی حجتی(استاد مشاور) هستند و اگر چه نویسنده اصلی، دانشجو (آقای احمدی) است اما طبق مقررات وزارت علوم و دانشگاه، استاد راهنما نویسنده مسئول تلقی میشود. اخیرا با بازنگری که در مقاله انجام شده است نویسندگان متوجه پارهای قصورها یا سهل انگاریهایی در نحوه ارجاعات و استنادات شدهاند که ذیلا به آنها اشاره میشود. یادداشت فعلی میتواند برای خوانندگان و نیز جامعه علمی از این جهت مفید باشد که از ارتکاب چنین سهل انگاریهایی در آینده خودداری شود. حجم خطاهای ارجاعی و استنادی، هر چند قریب 20 درصد از کل مقاله را شامل میشود اما همین مقدار نیز از یک مقاله علمی دور از انتظار است.