منطق قدیم
کرامت ورزدار
چکیده
مسئلۀ اساسیِ این پژوهش، گزارش و بررسیِ دیدگاه استاد مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی در کشفِ خطاهای اندیشه و هدف از آن نقدِ دیدگاهِ تحویلینگرانۀ وی است. مطهّری در آثارِ خویش، کارکردِ منطقِ قدیم را صرفاً به اصلاحِ صوریِ استدلالهای بشری محدود میکند. وی نه تنها اصلاحِ خطاهای مادّی را وظیفۀ منطق نمیداند؛ بلکه معتقد است اساساً ...
بیشتر
مسئلۀ اساسیِ این پژوهش، گزارش و بررسیِ دیدگاه استاد مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی در کشفِ خطاهای اندیشه و هدف از آن نقدِ دیدگاهِ تحویلینگرانۀ وی است. مطهّری در آثارِ خویش، کارکردِ منطقِ قدیم را صرفاً به اصلاحِ صوریِ استدلالهای بشری محدود میکند. وی نه تنها اصلاحِ خطاهای مادّی را وظیفۀ منطق نمیداند؛ بلکه معتقد است اساساً منطقی برای تصحیحِ خطاهای مادّیِ بشر وجود ندارد و تنها «با دقّت» و «مراقبت» میتوان از خطای مادّی مصون ماند. در این پژوهش نشان خواهم داد: 1- مطهّری در انحصارِ کارکردِ منطقِ ارسطویی به ساختارهای صوریِ استدلال، دچار مغالطۀ تحویلینگری شدهاست؛ 2- وی بررسیِ جزئیِ «مادّۀ استدلال» و «تعیینِ قانونِ حاکِم بر مادّۀ استدلال» را با یکدیگر خَلط کردهاست؛ 3- وی «منطقِ مادّی» را اینهمان با کشفِ «عِلل روانیِ خطای مادّی» دانستهاست و به دامِ «روانشناسیگری» افتادهاست؛ 4- عدمِ وجودِ قوانینِ کلّی در تشخیص صحّت و سقم موادّ استدلال به شکاکیّت میانجامد؛ 5- «دقّت» و «مراقبت»؛ شروطی عامّ در عدمِ ارتکابِ هرگونه خطایی است، نه خطای مادّی. با این انتقادات آشکار میشود نظریّۀ مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی قابلِ دفاع نیست.