فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
محمدهادی سلیمانی؛ داود حسینی
چکیده
چکیده در تقسیمبندی اشیا مطابق نظریه شیء نوماینونگی زالتا، اشیا یا معمولی هستند و یا انتزاعی. طبق این رویکرد، اشیای معمولی ویژگیها را نمونهگیری میکنند و اشیای انتزاعی، ویژگیها را کدگذاری میکنند. با این همه، به نظر میرسد که اشیایی نظیر اشیای اساطیری، ناقض این تقسیمبندی هستند. طبق دریافتهای اسطورهشناسانه، هویات اساطیری ...
بیشتر
چکیده در تقسیمبندی اشیا مطابق نظریه شیء نوماینونگی زالتا، اشیا یا معمولی هستند و یا انتزاعی. طبق این رویکرد، اشیای معمولی ویژگیها را نمونهگیری میکنند و اشیای انتزاعی، ویژگیها را کدگذاری میکنند. با این همه، به نظر میرسد که اشیایی نظیر اشیای اساطیری، ناقض این تقسیمبندی هستند. طبق دریافتهای اسطورهشناسانه، هویات اساطیری وجود واقعی دارند و در تحققبخشهای متمایز داستانی و عینی قابل تحقق هستند. توضیح این امر با منطق زالتا ممکن نیست. با این همه، میتوان با افزودن طبقه اشیای معمولی انتزاعی که از سویی، ویژگیها را نمونه میگیرند و از دیگرسو، ویژگیهایشان ذاتی آنها هستند و بنابراین، به شکل ضروری واجد این ویژگیها هستند، توضیح داد که چگونه اشیای داستانی میتوانند تحققبخش هویات اساطیری باشند. همچنین اعمال تمایز نحوه وجود شی عینی معمولی و شی انتزاعی معمولی بر منطق زالتا توضیح میدهد که چگونه شیئی عینی میتواند تحققبخش هویات اساطیری باشد. به این ترتیب، این منطق بسط یافته با تغییرات مربوطه در نحو و سمانتیک منطق زالتا، قادر به توضیح دریافتهای اسطورهشناسانه است.
داود حسینی
چکیده
چکیده: کیت فاین منطقی برای چهار مفهوم متمایز ابتنا بنا نهاده است: ابتنای ضعیف تام، ابتنای ضعیف جزئی، ابتنای اکید تام و ابتنیا اکید جزئی. همچنین، او مدعی است که ابتنای ضعیف تام و اکید تام هر یک میتوانند مفهوم پایه قرار گیرند و سایر مفاهیم ابتنا با آنها تعریف شود. مشخصاً او مدعی است که میتوان ابتنای ضعیف تام و ابتنای اکید تام را با یکدیگر ...
بیشتر
چکیده: کیت فاین منطقی برای چهار مفهوم متمایز ابتنا بنا نهاده است: ابتنای ضعیف تام، ابتنای ضعیف جزئی، ابتنای اکید تام و ابتنیا اکید جزئی. همچنین، او مدعی است که ابتنای ضعیف تام و اکید تام هر یک میتوانند مفهوم پایه قرار گیرند و سایر مفاهیم ابتنا با آنها تعریف شود. مشخصاً او مدعی است که میتوان ابتنای ضعیف تام و ابتنای اکید تام را با یکدیگر تعریف کرد. برای این منظور، او پیشنهادی برای تعریف هر یک از این مفهوم ابتنا بر پایۀ دیگری ارائه کرده است. طبق این تعریفها، ابتنای اکید تام ابتنای ضعیف تام برگشتناپذیر است و ابتنای ضعیف تام چیزی نیست جز حفظ ابتنای اکید تام. در اینجا استدلال میکنم که این تعریفهای دوطرفه دچار اشکال هستند. استراتژی من این است که ابتدا دو معنای متفاوت از تعریفپذیری دوطرفه برای دو مفهوم دلخواه را از هم تفکیک میکنم: اینکه در یک سیستم منطقی، دوشرطیهای مناسبی شامل این دو مفهوم قضیه باشند؛ اینکه بتوان سیستم منطقیای برای هر یک طراحی کرد که رفتار دیگری در آن قابل بازسازی باشد. سپس، برای هر یک از این معناهای تعریفپذیری دوطرفه، نشان میدهم که چرا دستکم یکی از دو مفهوم ابتنای ضعیف و اکید را نمیتوان بر پایۀ دیگری تعریف کرد. نتیجۀ این پژوهش یک گزارۀ فصلی است: یا این دو مفهوم به شکل دیگری که شناخته شده نیست با یکدیگر قابل تعریف هستند یا هر دو پایه هستند.
میثم زندی؛ داود حسینی
چکیده
نظریه ابتنا متعهد به واقعیتهای شامل ابتنا است. از آنجاییکه این واقعیتها شامل مفاهیم غیربنیادین هستند، باید بر چیزی مبتنی باشند. نظریۀ ابتنای صفر باور دارد با پیوند زدن ابتنا و استدلال تبیینی میتوان نشان داد این واقعیتها مبتنی بر صفر یا مجموعه تهی هستند. در این مقاله قصد داریم این نظریه را معرفی کرده، و از آن در مقابل چالشهایی ...
بیشتر
نظریه ابتنا متعهد به واقعیتهای شامل ابتنا است. از آنجاییکه این واقعیتها شامل مفاهیم غیربنیادین هستند، باید بر چیزی مبتنی باشند. نظریۀ ابتنای صفر باور دارد با پیوند زدن ابتنا و استدلال تبیینی میتوان نشان داد این واقعیتها مبتنی بر صفر یا مجموعه تهی هستند. در این مقاله قصد داریم این نظریه را معرفی کرده، و از آن در مقابل چالشهایی دفاع کنیم. چالش نخست وجود زنجیرههایی است که در نظریه تولید میشوند و میتوانند خطری برای خوش تعریفی ابتنا باشند. چالش دوم این است که ابتنای صفر نظریهای وحدت گرا نیست، به این معنا که ابتنا و تبیین متافیزیکی در آن یکی نیستند. چالش سوم امکان همخوانی این نظریه با ذاتگرایی است.نظریه ابتنا متعهد به واقعیتهای شامل ابتنا است. از آنجاییکه این واقعیتها شامل مفاهیم غیربنیادین هستند، باید بر چیزی مبتنی باشند. نظریۀ ابتنای صفر باور دارد با پیوند زدن ابتنا و استدلال تبیینی میتوان نشان داد این واقعیتها مبتنی بر صفر یا مجموعه تهی هستند. در این مقاله قصد داریم این نظریه را معرفی کرده، و از آن در مقابل چالشهایی دفاع کنیم. چالش نخست وجود زنجیرههایی است که در نظریه تولید میشوند و میتوانند خطری برای خوش تعریفی ابتنا باشند. چالش دوم این است که ابتنای صفر نظریهای وحدت گرا نیست، به این معنا که ابتنا و تبیین متافیزیکی در آن یکی نیستند. چالش سوم امکان همخوانی این نظریه با ذاتگرایی است.
فلسفه منطق
داود حسینی
دوره 8، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 1-13
چکیده
چکیده: کوبرروز و دیگران (2012) نظریه ای در باب ابهام پرورانده اند که طی آن مدلی برای رواداری ارائه کنند. قصد بر این است که در این مدل رواداری معتبر باشد؛ چنین نباشد که یک محمول مبهم بر هر چیزی حمل شود؛ و نیز استدلال های پارادوکس خرمن معتبر نباشند. در این مقاله استدلال خواهد شد که اولا، تحدید ایشان از اصل رواداری از آنچه در ادبیات مربوط به ...
بیشتر
چکیده: کوبرروز و دیگران (2012) نظریه ای در باب ابهام پرورانده اند که طی آن مدلی برای رواداری ارائه کنند. قصد بر این است که در این مدل رواداری معتبر باشد؛ چنین نباشد که یک محمول مبهم بر هر چیزی حمل شود؛ و نیز استدلال های پارادوکس خرمن معتبر نباشند. در این مقاله استدلال خواهد شد که اولا، تحدید ایشان از اصل رواداری از آنچه در ادبیات مربوط به ابهام مورد توافق است فاصله می گیرد. و ثانیا، نظریه ایشان جمله ای قوی تر از رواداری را معتبر می انگارد؛ که این جمله مثال های نقض روشن دارد. و ثالثا، نظریه ایشان تنها می تواند رواداری را به معنای ضعیفی معتبر بداند. این نتیجه پایانی نظریه ایشان را به نظریه های غالب در باب ابهام که رواداری را درست قلمداد نمی کنند شبیه خواهد کرد.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
بهنام ذوالقدر؛ داود حسینی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1395، ، صفحه 31-40
چکیده
بر اساس ماینونگیگرایی وجهی هر آنچه میتوان به آن التفات داشت یک شیء است، حتی اگر وجود نداشته باشد. نیز، وجود صفتی معمولی همچون دیگر صفات است. بسته به اینکه شیئیت یک شیء مبتنی بر اعمال، رفتار و افکار یک عامل شناختی باشد یا نه، دو رویکرد متفاوت در ماینونگیگراییِ وجهی خواهیم داشت: 1. رویکرد واقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، ...
بیشتر
بر اساس ماینونگیگرایی وجهی هر آنچه میتوان به آن التفات داشت یک شیء است، حتی اگر وجود نداشته باشد. نیز، وجود صفتی معمولی همچون دیگر صفات است. بسته به اینکه شیئیت یک شیء مبتنی بر اعمال، رفتار و افکار یک عامل شناختی باشد یا نه، دو رویکرد متفاوت در ماینونگیگراییِ وجهی خواهیم داشت: 1. رویکرد واقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، مستقل از اینکه مورد التفات قرار بگیرند یا نه، به دامنۀ اشیا تعلق دارند و صفاتی را که به داشتن آن توصیف میشوند در جهانهایی که التفات مورد نظر را محقق میسازند دارند؛ 2. رویکرد ضدواقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، بسته به اینکه مورد التفات قرار گیرند، به دامنۀ اشیا تعلق خواهند داشت و در صورتی که مورد التفات قرار نگیرند اصلاً شیء نیستند که صفاتی داشته باشند. در این نوشتار، علیه ماینونگیگراییِ وجهیِ ضدواقعگرایانه پریست نقدهایی را مطرح میکنیم و تعبیری متفاوت از رویکرد اخیر را پیشنهاد خواهیم کرد. آنچه دیدگاه ما را از دیدگاه پریست متمایز میکند این ادعاست که اشیای ناموجود در رویکرد ضدواقعگرایانه اشیایی ناکاملاند.
امیرحسین زادیوسفی؛ داود حسینی
دوره 4، شماره 2 ، مهر 1392، ، صفحه 95-112
چکیده
در میان فلاسفة اسلامی معاصر محمدتقی مصباح یزدی دارای نظریهای در باب ماهیت قضایای اولی است. وی قائل است که قضایای اولی قضایاییاند که اولاً تحلیلیاند و ثانیاً مفاهیم تشکیلدهندة آنها، معقولات ثانیة فلسفیاند. در مقالة حاضر ابتدا نظریة مصباح یزدی دربارة ماهیت قضایای اولی را شرح میدهیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیة اولی ...
بیشتر
در میان فلاسفة اسلامی معاصر محمدتقی مصباح یزدی دارای نظریهای در باب ماهیت قضایای اولی است. وی قائل است که قضایای اولی قضایاییاند که اولاً تحلیلیاند و ثانیاً مفاهیم تشکیلدهندة آنها، معقولات ثانیة فلسفیاند. در مقالة حاضر ابتدا نظریة مصباح یزدی دربارة ماهیت قضایای اولی را شرح میدهیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیة اولی نشان میدهیم که قضایای اولیای وجود دارند که طبق نظریة وی اولی محسوب نمیشوند؛ مثالهای اولیای که ارائه خواهد شد فاقد یکی از شروطی هستند که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار میدهد. برخی از این مثالهای اولی، حملی و برخی دیگر شرطی هستند. مثالهای حملی با این مشکل مواجهاند که مفاهیم بهکاررفته در آنها، معقولات ثانیة فلسفی نیستند و مثالهای شرطی با این مشکل مواجهاند که نه اجزای آنها از معقولات ثانیة فلسفی تشکیل شده است و نه تحلیلیاند.[i] نتیجه این خواهد شد که دو شرطی که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار میدهد خدشهپذیر است. [i]. منظورمان از تحلیلی، تعریفی است که مصباح یزدی از قضایای تحلیلی ارائه میدهد.
داود حسینی
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1391، ، صفحه 27-51
چکیده
در این نوشتار نخست توصیفی از سیستم استاندارد فازی به عنوان نظریهای دربارة ابهام طرح میشود؛ بدین قرار که ابتدا پشتوانههای شهودی این نظریه را مطابق ادعای حامیان آن مطرح میکنیم سپس بیانی نسبتاً صوری از سیستم استاندارد منطق فازی ارائه میکنیم. درادامه راه حلهای مبتنیبر این سیستم برای پارادوکس خرمن معرفی ...
بیشتر
در این نوشتار نخست توصیفی از سیستم استاندارد فازی به عنوان نظریهای دربارة ابهام طرح میشود؛ بدین قرار که ابتدا پشتوانههای شهودی این نظریه را مطابق ادعای حامیان آن مطرح میکنیم سپس بیانی نسبتاً صوری از سیستم استاندارد منطق فازی ارائه میکنیم. درادامه راه حلهای مبتنیبر این سیستم برای پارادوکس خرمن معرفی میشوند، پس از آن این سیستم در دو موضع نقد میشود؛ نقد نخست این است که پاسخهای معمول حامیان فازی به مسئلة مقادیر دقیق ارزش یا کافی نیست یا مرتبط نیست. بر اساس نقد دوم، این سیستم راه حل یکنواختی برای پارادوکس خرمن، خصوصاً در بخش روانشناختی، ندارد.
داود حسینی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1389، ، صفحه 3-26
چکیده
در این نوشتار به معرفی مسئلة ابهام و پارادوکس خرمن خواهیم پرداخت. ابتدا بیان شهودی مطلب و سپس صورتبندی منطقی آن خواهد آمد. پس از آن، نظری به مسائل فلسفی مربوط به نظریهپردازی ابهام و مسائل فلسفی مرتبط با ابهام خواهیم افکند. در پایان نیز نظریههای موجود دربارة ابهام را بر اساس ملاکهای مختلف دستهبندی کرده، توصیفی اجمالی ...
بیشتر
در این نوشتار به معرفی مسئلة ابهام و پارادوکس خرمن خواهیم پرداخت. ابتدا بیان شهودی مطلب و سپس صورتبندی منطقی آن خواهد آمد. پس از آن، نظری به مسائل فلسفی مربوط به نظریهپردازی ابهام و مسائل فلسفی مرتبط با ابهام خواهیم افکند. در پایان نیز نظریههای موجود دربارة ابهام را بر اساس ملاکهای مختلف دستهبندی کرده، توصیفی اجمالی از هر یک ارائه خواهیم کرد.