سید محمد علی حجتی؛ حسن همتایی؛ لطف الله نبوی
چکیده
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات ...
بیشتر
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.
حسن همتایی؛ سید محمد علی حجتی؛ لطف الله نبوی
چکیده
وحدت در گزارههای رمزانشیچکیده: دربارهی گزارهها (ی متداول)، خانوادهای از مسئلهها وجود دارد که ذیل عنوان مسئلهی وحدت گزاره مطرح میشوند و از این میپرسند که چگونه یک گزاره، بازنمایاننده است؛ چگونه معنایی منسجم و واحد، فراتر از مجموع معانی دخیل در آن دارد و چگونه برخلاف اجزائش، قابل تصدیق و تکذیب است. در این مقاله، مسئله(ها)ی ...
بیشتر
وحدت در گزارههای رمزانشیچکیده: دربارهی گزارهها (ی متداول)، خانوادهای از مسئلهها وجود دارد که ذیل عنوان مسئلهی وحدت گزاره مطرح میشوند و از این میپرسند که چگونه یک گزاره، بازنمایاننده است؛ چگونه معنایی منسجم و واحد، فراتر از مجموع معانی دخیل در آن دارد و چگونه برخلاف اجزائش، قابل تصدیق و تکذیب است. در این مقاله، مسئله(ها)ی مشابهی دربارهی گزارههای رمزانشی –یعنی گزارههای حاوی حمل رمزانشی در برابر حمل متداول- مطرح خواهم کرد. فرض وجود این نوع حمل، ما را قادر میسازد تا عبارتهایی از این قبیل که "کوه طلا، کوه است" را بر خلاف تحلیلهای کلاسیک، نه تنها معنادار بشماریم بلکه تصدیق کنیم. نشان خواهم داد که حمل متداول قابل فروکاست به رمزانش است و بر این مبنا راهکار منسجمی برای پاسخ به مسئلهی محوریِ وحدت گزاره پیش میکشم. پذیرش این راهکار، متضمن صورتبندی جدیدی از مسئلهی وحدت خواهد بود.