هرچند پیشینۀ نسبتهای چهارگانه میان مفاهیم به ارسطو و فرفوریوس میرسد، به منزلة یک تقسیم منطقی از نوآوریهای منطقدانان مسلمان بوده و برای نخستینبار در آثار فارابی، غزالی، فخر رازی و خونجی و به صورتهای متفاوت به علم منطق معرفی شده است. از آنجا که تقسیمهای فارابی، غزالی و فخر رازی، بهترتیب، دچار مغالطههای «عدم انسجام»، ...
بیشتر
هرچند پیشینۀ نسبتهای چهارگانه میان مفاهیم به ارسطو و فرفوریوس میرسد، به منزلة یک تقسیم منطقی از نوآوریهای منطقدانان مسلمان بوده و برای نخستینبار در آثار فارابی، غزالی، فخر رازی و خونجی و به صورتهای متفاوت به علم منطق معرفی شده است. از آنجا که تقسیمهای فارابی، غزالی و فخر رازی، بهترتیب، دچار مغالطههای «عدم انسجام»، «عدم مانعیت» و «تداخل اقسام» بودند مورد پذیرش منطقدانان بعدی قرار نگرفتند؛ اما تقسیم خونجی، چون از این مغالطهها بهدور بود، به کتابهای درسی منطق راه یافت و در منطق اسلامی تثبیت شد. با اینکه این تقسیم در همان آغاز با شبههها و پارادوکسهای مهمی روبهرو شد، توانست در برابر آنها ایستادگی کند و به جایگاه رفیع و تثبیتشدۀ امروزی خود دست یابد. این مقاله درصدد کاویدن پیشینۀ نسبتهای چهارگانه و تعیین سهم هریک از منطقدانان قدیم در پیشبرد این بحث است.