مطالعات تطبیقی در منطق
علیرضا قدردان؛ محمد کریمی لاسکی
چکیده
بنابر ادعای فخر رازی و طوسی، جهت عقد الوضع در نگاه فارابی امکان و در نگاه ابن سینا فعلیت است. آنها پس از این انتساب، دیدگاه فارابی را نادرست و دیدگاه ابن سینا را تایید میکنند. اگرچه فارابی اشاره مستقیمی به جهت عقد الوضع ندارد ولی از مجموع عبارات او عقدالوضع به لفظ مفرد کلّی در ناحیه موضوعِ قضایای محصوره تعریف میشود. درواقع، در این نگاه ...
بیشتر
بنابر ادعای فخر رازی و طوسی، جهت عقد الوضع در نگاه فارابی امکان و در نگاه ابن سینا فعلیت است. آنها پس از این انتساب، دیدگاه فارابی را نادرست و دیدگاه ابن سینا را تایید میکنند. اگرچه فارابی اشاره مستقیمی به جهت عقد الوضع ندارد ولی از مجموع عبارات او عقدالوضع به لفظ مفرد کلّی در ناحیه موضوعِ قضایای محصوره تعریف میشود. درواقع، در این نگاه عقدالوضع، خود، به یک قضیه حملیه جهت پذیر تحلیل میشود. از طرفی با بررسی متون ابن سینا روشن میشود او تعیین جهت عقدالوضع را منوط به تحلیل جهت قضیه میداند، اما نهایتا دو جهت امکان و فعلیت را به عقدالوضع نسبت میدهد و نه فقط فعلیت را. بنابراین، ادعای دو شارح بزرگ ابن سینا در فعلی دانستن جهت عقدالوضع نزد ابن سینا، صحیح نیست. در این مقاله نشان میدهیم اولا فارابی و ابن سینا هر دو از جهت امکانی سخن گفته اند و ثانیا نقد فخر و طوسی به جهت امکان در عقدالوضع مطابق با نگاه خود ابن سینا صحیح نیست.
مرتضی مزگی نژاد
چکیده
ابنسینا در کتابهای منطقی خود بهصورت مبسوطی به بحث جهات و قیاسهای موجهه پرداخته است. علاوه بر این، نوآوری وی در افزودن جهات زمانی موردتوجه منطقدانان خصوصاً منطقدانان غربی قرار گرفته است. بااینوجود با مراجعه به آثار وی نوعی ابهام در معنای امکان اخص دیده میشود. برخی از منطقدانان غربی نیز وجود چنین ابهامی را گزارش دادهاند ...
بیشتر
ابنسینا در کتابهای منطقی خود بهصورت مبسوطی به بحث جهات و قیاسهای موجهه پرداخته است. علاوه بر این، نوآوری وی در افزودن جهات زمانی موردتوجه منطقدانان خصوصاً منطقدانان غربی قرار گرفته است. بااینوجود با مراجعه به آثار وی نوعی ابهام در معنای امکان اخص دیده میشود. برخی از منطقدانان غربی نیز وجود چنین ابهامی را گزارش دادهاند گاهی نیز این ابهام سبب بدفهمی در این زمینه شده است؛ بنابراین شناخت دقیق معنای موردنظر ابنسینا ازاینجهت دارای اهمیت است. با مراجعه به آثار ابنسینا مشخص میشود که تعریف او از امکان اخص در کتاب شفا (العباره و البرهان) همان تعریف امکان استقبالی است. در کتاب منطق المشرقیین و کتاب اشارات امکان اخص و استقبالی بهصورت مجزا تعریف شده است اما بااینوجود تعاریف ارائه شده کاملاً با هم منطبق نیستند. برای رفع این ابهام دو استراتژی مطرح خواهد شد. در نهایت به نظر میرسد تمایز میان امکان استقبالی و امکان خاص تمایزی اعتباری است.
زینب برخورداری؛ رامین روحی
چکیده
تصور و تصدیق به عنوان دو بخش مبنایی و نظام آفرین در منطق، همواره مورد توجه بوده است. زیربنای منطق دوبخشی، بحث تصوّر و تصدیق است؛ از اینرو از زمان ابنسینا تا به امروز، و با توجه به منطق نوین غرب، در اینباره مسائل مختلفی به میان آمده است. منطق دوبخشی بر اساس تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق پایه گذاری شده است. با توجه به ماهیت تقسیم ...
بیشتر
تصور و تصدیق به عنوان دو بخش مبنایی و نظام آفرین در منطق، همواره مورد توجه بوده است. زیربنای منطق دوبخشی، بحث تصوّر و تصدیق است؛ از اینرو از زمان ابنسینا تا به امروز، و با توجه به منطق نوین غرب، در اینباره مسائل مختلفی به میان آمده است. منطق دوبخشی بر اساس تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق پایه گذاری شده است. با توجه به ماهیت تقسیم و وجود اختلاف نوعی بین اقسام، مسألۀ نسبت بین تصوّر و تصدیق، از میان تمام این مسائل، اهمّیت بیشتری دارد. چیستی این نسبت بر "منطق تقسیم بندی"، "ابتناء یا عدم ابتناء این دو بر هم"، "امکان تحقق ذهنی هریک بدون دیگری" و مسائل وابسته به این مسائل تاثیر مستقیم دارد. ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا، (در اثری مستقل) از اندیشمندانی هستند که به این مساله پرداخته اند. مقاله حاضر گشودن گرههای تحلیلی در تقسیمبندی علم حصولی به تصوّر و تصدیق در آثار سه اندیشمند را برای به دست آوردن نسبت بین تصوّر و تصدیق و نیز نقش هرکدام در حصول دیگری و در نهایت دستیابی به نظری جامع از آرای ایشان دربارۀ ماهیت تصوّر و تصدیق، مدنظر قرارداده است. در این پژوهش، از طریق تفکیک مقام زبان (لفظ) از مقام ماهوی، علم حصولی تبیین و تحلیل شده است: در مقام ماهوی فقط تصدیق و از طریق مقام زبان و ارتباط بین زبان و اندیشه، تصوّر به دست میآید. چنان که علم حصولی تکهستهای باشد، علم منطق در واقع تکبخشی خواهدبود.
امین صیدی؛ سیداحمد فقیه؛ جمال سروش
چکیده
فارابی اولین منطق دان مسلمانی است که در آثارش به تعریف عکس مستوی پرداخته است. ابن سینا با وامداری از او و با افزودن قیدی «بقاء کذب»، عکس مستوی را چنین تعریف کرده:«جابجایی موضوع و محمول به همراه بقاء کیف، صدق و کذب». منطقییون پس از ابن سینا و در راسشان محقق طوسی بر این تعریف چندین اشکال گرفته اند و سعی در ارائه تعریفی دقیق و ...
بیشتر
فارابی اولین منطق دان مسلمانی است که در آثارش به تعریف عکس مستوی پرداخته است. ابن سینا با وامداری از او و با افزودن قیدی «بقاء کذب»، عکس مستوی را چنین تعریف کرده:«جابجایی موضوع و محمول به همراه بقاء کیف، صدق و کذب». منطقییون پس از ابن سینا و در راسشان محقق طوسی بر این تعریف چندین اشکال گرفته اند و سعی در ارائه تعریفی دقیق و سازوار با نظام منطقی داشته اند. در این پژوهش ضمن سنجش و ارزیابی این نقض و ابرام ها، به بررسی سیر تاریخی تعریف عکس مستوی توسط منطق دانان مسلمان پرداخته شده است. به همین منظور تطورات تعریف عکس مستوی مورد مطالعه قرار گرفته و با ذکر اشکالاتِ تعاریفِ منطق دانانی چون «فارابی»، «اخوان الصفا»، «فخر رازی»، «ابن سهلان ساوی» و... به این نتیجه رهنمون شده ایم که تعریف «خونجی» و هم عصرانش(«محقق طوسی»، «ارموی» و...) تعریفی مناسب و بی اشکال و به اصطلاح جامع افراد و مانع اغیار است.