سید محمد امین خاتمی؛ اسفندیار اسلامی
چکیده
در اوایل قرن بیستم، ایدههایی مبنی بر تخطی از «اصل دو ارزشی» منطق ارسطویی شکل گرفت. البته خود ارسطو نیز با اشاره به مسئله صدق یا کذبِ جملاتی که در مورد آینده اطلاعی میدهند، به این موضوع که بعضی جملات نه ارزش «راست» و نه ارزش «دروغ» دارند اشاره کرده بود. اما این مسئله تقریباً تا دوره رنسانس بطور کلی فراموش شد و از دوره ...
بیشتر
در اوایل قرن بیستم، ایدههایی مبنی بر تخطی از «اصل دو ارزشی» منطق ارسطویی شکل گرفت. البته خود ارسطو نیز با اشاره به مسئله صدق یا کذبِ جملاتی که در مورد آینده اطلاعی میدهند، به این موضوع که بعضی جملات نه ارزش «راست» و نه ارزش «دروغ» دارند اشاره کرده بود. اما این مسئله تقریباً تا دوره رنسانس بطور کلی فراموش شد و از دوره رنسانس تا اوایل قرن بیستم، بعضی مبانی فلسفی برای آن بیان شد. تخطی از «اصل دو ارزشی» پای منطقهای مختلفی از جمله منطقهای چندارزشی را به حوزه منطق باز کرد. در این مقاله، پس از مرور مختصر سیر تکاملی ایدههای مربوط به منطقهای چند ارزشی در قرن بیستم و بررسی اهدافی که بعضاً این منطقها بدنبال آن هستند، با مداقه روی مجموعه ارزشهای درستی و عملگرهای مختلفی که نقش تعابیر رابطهای منطقی را بازی میکنند، سعی میکنیم دید جامعتری نسبت به منطقهای چند ارزشی کسب کنیم.
سید محمد علی حجتی؛ کسری فارسیان
چکیده
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که میگوید برخی از تناقضهای صادق وجود دارند. ازآنجاییکه در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی میشود که مسئلهی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلالها و انگیزههای گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع ...
بیشتر
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که میگوید برخی از تناقضهای صادق وجود دارند. ازآنجاییکه در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی میشود که مسئلهی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلالها و انگیزههای گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطقهای فراسازگار بررسی شود. بنابر این، در بخش های پی در پی، سعی می کنیم وجودِ دوصدقه ها یا تناقض های صادق را در نظام های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتنِ آن ها و نقدِ وی از دیدگاه های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می رسد برای مان مشخص می شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرشِ تناقض های صادق، می تواند پذیرفتنی یاشد.واژگان کلیدی: دوحقیقت باوری، گراهام پریست، اصل امتناع تناقض، منطق فراسازگار