پریسا شکورزاده؛ عبدالرزاق حسامی فر
چکیده
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستیشناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رسالهی فلسفی- منطقی) میپردازیم. در گام اول، خوانشهای مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستیشناختی در آن، بیان میشود. در گام بعدی، تلاش میشود با کنار هم قرار دادن گزارههای ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستیشناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رسالهی فلسفی- منطقی) میپردازیم. در گام اول، خوانشهای مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستیشناختی در آن، بیان میشود. در گام بعدی، تلاش میشود با کنار هم قرار دادن گزارههای بخش اول کتاب و تحلیل آنها، فهم دقیقتری از مفهوم جهان و دیگر مقولات هستیشناختی در آن حاصل شود. با بررسی دو مفهوم اصلی کتاب یعنی امور واقع و ابژهها، این مقاله به این نتیجه میرسد که برداشتهای هستیشناختی و رئالیستی از تراکتاتوس به خطا رفتهاند و آنچه بهعنوان هستیشناسی در بخش اول این کتاب شناخته میشود، در حقیقت بحثی در منطق است. بنابراین آنچه به عنوان جهان در تراکتاتوس از آن سخن گفته میشود فضای منطقی و قلمرو اندیشه است و برخلاف برداشت اولیه جهان بالفعل و انضمامی مورد بحث ویتگنشتاین نیست.