غلامرضا حسینپور
چکیده
پیتر استراوسون، در مقاله «صدق»، به اقتفای رمزی، مسئله زائد بودن نظریه صدق را مطرح میکند. او اظهار کردن جملات حاوی محمول صادق را انجام کاری میداند و به تعبیر اصطلاحی خود، اِخباری نمیداند بلکه انشائی قلمداد میکند. اظهارات انشائی، صادق یا کاذب نیستند بلکه به بجا یا نابجا متصف میشوند و فعل یا عملاند نه گزاره یا توصیف. بدینسان ...
بیشتر
پیتر استراوسون، در مقاله «صدق»، به اقتفای رمزی، مسئله زائد بودن نظریه صدق را مطرح میکند. او اظهار کردن جملات حاوی محمول صادق را انجام کاری میداند و به تعبیر اصطلاحی خود، اِخباری نمیداند بلکه انشائی قلمداد میکند. اظهارات انشائی، صادق یا کاذب نیستند بلکه به بجا یا نابجا متصف میشوند و فعل یا عملاند نه گزاره یا توصیف. بدینسان در این جستار، پس از ذکر نقدهای استراوسون به نظریه صدق و توضیح نظریه انشائی صدق او و تبیین اظهارات انشائی آستین، به نقدهای سهگانهای که بر تلقی استراوسون وارد شده میپردازیم و سپس با بررسی رابطه معنای زبانی و نظریه انشائی صدق و تبیین نظاممند بودن معنا، این مسئله را به اثبات میرسانیم که نه تنها نظریه انشائی صدق استراوسون نادرست است بلکه تلقی کاربردهای انشائی از زبان هم میتواند ناتمام باشد. بدین معنا، فیلسوفان زبان متعارف هم در این مورد که جملات انشائی با جملات متعارف غیر انشائی متفاوتاند، اغراق و مبالغه میکردند. این فیلسوفان به اشتباه فرض میکردند جملات انشائی، بیانگر قضایای توصیفی و متعارفی نیستند که جملاتی با شروط مستقیم صدق، بیانگر آن قضایا هستند.