سید عمار کلانتر
چکیده
در این مقاله فعل بودنِ «است» (εστί) در دربارهی عبارت ارسطو و و دلالتهایی که وی صراحتا به «است» نسبت میدهد، بررسی میشود و در موارد متعددی دیدگاه برخی مفسران ارسطو، از جمله آمونیوس، بوئتیوس، فارابی و آکویناس تقریر و نقد میشود. از این رو، ابتدا تعریفِ ارسطو از فعل، از جمله مهمترین ویژگیِ آن، «افزوننشانگریِ ...
بیشتر
در این مقاله فعل بودنِ «است» (εστί) در دربارهی عبارت ارسطو و و دلالتهایی که وی صراحتا به «است» نسبت میدهد، بررسی میشود و در موارد متعددی دیدگاه برخی مفسران ارسطو، از جمله آمونیوس، بوئتیوس، فارابی و آکویناس تقریر و نقد میشود. از این رو، ابتدا تعریفِ ارسطو از فعل، از جمله مهمترین ویژگیِ آن، «افزوننشانگریِ زمان»، بررسی میشود. در واقع، «است» به دلیلِ داشتنِ این ویژگی فعل است و به این ترتیب اولین دلالتِ «است» هم روشن میشود. در ادامه دربارهی دو دلالتِ دیگرِ «است» یعنی «افزوننشانگریِ ترکیب» و «تعیین صادق» و رابطهی این سه دلالت با یکدیگر بحث میشود. و سرانجام نتیجه گرفته میشود که از نظر ارسطو «است» (ثلاثی) یک امر مقولی را نشانگری نمیکند، بلکه فقط افزون نشانگرِ ترکیب است. و با توجه به اینکه «است» افزون نشانگرِ زمان است، میتوان گفت که از نظرِ ارسطو در دربارهی عبارت «است» (ثلاثی) افزون نشانگر ترکیب زمانمند است.