پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
آیا شرطی های خبری غیر تابع ارزشی هستند؟
1
17
FA
مسعود
الوند
دانشجوی دکترای رشته منطق با رویکرد فلسفی دانشگاه اصفهان
alvandm@gmail.com
ناهمخوانی ادات ربط زبان طبیعی و ادات زبان منطق کلاسیک در تابع ارزشی بودن، موجب شده است تا برخی گمان کنند که زبان منطق کلاسیک در بازنمایی جملات زبان طبیعی و صورتبندی استدلالهای این زبان ناتوان است. در این مقاله تلاش می شود تا نشان داده شود که زبان منطق کلاسیک یکسره از آن صورت بندی عاجز نیست و مدعای مخالفان توانایی زبان منطق در بازنمایی جملات و استدلالهای زبان طبیعی، کامل نیست. دفاعیات در این زمینه به دو دسته دفاعیات مستقیم و غیر مسقیم تقسیم میشوند. اگرچه نظریه گرایس در این زمینه یک نقطه عطف برای دفاع غیر مستقیم محسوب میشود، در این مقاله به طرح بخشی از دفاعیات مستقیم در برابر مدافعان نا همخوانی استدلالهای صوری شده زبان منطق با زبان طبیعی می پردازیم: ابتدا با ذکر استدلالهای استراسون در مخالفت با بازنمایی جملات زبان طبیعی توسط زبان منطق کلاسیک به دفاعیات کلارک خواهیم پرداخت و سپس چالشهای یانگ در مقابل کلارک و پاسخهای کلارک را خواهیم دید.<strong> </strong><strong></strong>
منطق جملات,ادات تابع ارزشی,زبان طبیعی,زبان صوری,استلزام معنایی,استلزام تابع ارزشی,دلالت ضمنی,ادات منطقی
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3371.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3371_11a382957e79a741d9bd096c326ab7d1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
نظریه ی قرون وسطایی اطلاق: دلالت شناسی پنهان در رساله ی «در پیرامون ابطال-های سوفیستی» ارسطو
19
52
FA
مهین
باقری
کارشناسی ارشد رشته فلسفه (گرایش منطق) دانشگاه علامه طباطبایی
mahin.bagheri@hotmail.com
مهدی
میرزاپور
دکترای رشته علوم کامپیوتر دانشگاه مونت پلیه فرانسه
mehdi.mirzapour@gmail.com
غلامرضا
ذکیانی
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
نظریه­ی اطلاق (Supposition Theory) یکی از نظریه­های مهم منطقی-دلالت­شناسی است که در تألیفات و تفاسیر منطق­دانان قرون وسطایی در ذیل بحث «ویژگی­های حدود» مطرح گردیده است. از آنجایی که این نظریه دارای پیامدهای منطقی، فلسفی و الاهیاتی مهمی است در این پژوهش به بررسی ریشه­ی مفهومی و تاریخی آن می پردازیم. مدعای اصلی این پژوهش وجود پیوندی معنادار به لحاظ تاریخی و مفهومی بین نظریه­ی قرون وسطایی اطلاق و نظریه­ی مغالطات ارسطو است که در رساله­ی «در پیرامون ابطال­های سوفیستی» وی مطرح شده است. بررسی مورد به مورد مغالطات مطرح شده توسط ارسطو در مقایسه و تطبیق با تحلیل­های منطق­دانان قرون وسطایی این فرضیه را تقویت می کند که نظریه­ی اطلاق همان دلالت­شناسیِ پنهان در نظریه­ی مغالطات ارسطو است که توسط منطق­دانان قرون وسطایی ماهیتی آشکار و مستقل پیدا کرده است و در دوران قرون وسطایی متأخر در برخورد با مشکلات دلالت­شناسی مختلف در ابعاد گسترده­تری نیز توسعه یافته است.
«ابطال های سوفیستی» ارسطو,نظریه ی اطلاق,منطق ارسطویی,منطق قرون وسطایی,مغالطات منطقی
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3372.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3372_9cfff8701c0f345a693eb102b3e0ff55.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
تحلیل دلالت شناسانهی منطق شهودی I
53
93
FA
برزویه
بگلری
گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
beglari.borzuya@gmail.com
از زمان انتشار مقالهی سوئل کریپکی با عنوان <em>تحلیل دلالت شناسانهی منطق شهودی</em><em>I</em><em>،</em> در سال 1965، تمام آنچه پیش از آن در دلالتشناسی منطق شهودی نگاشته شده بود، تفسیر برآوئر-هیتینگ-کولموگروف(BHK)، تفسیر توپولوژیک و مدلهای بث تحت سایهی تنقیح و پالودگیاش قرار گرفت و دلالت شناسی استاندارد برای منطق شهودی برآوئر-هیتینگ قلمداد شد. تا به امروز جهت تفسیر، مقابله و بِه فهمی، ادبیات و مطالعات کلانی حول این مقاله شکل گرفتهاست. کریپکی این مقاله را در پایان قریب به یک دهه تفکر بارور راجع به منطق موجهات، دلالت شناسی آن و انتشار تحقیقاتش مشتمل بر روشی خلاقانه برای دلالتشناسی منطق موجهات در 6 مقاله، نوشت و منتشر کرد و در آن برای طراحی تفسیری از دلالتشناسی منطق شهودی از تحقیقات خودش در منطق موجهات و اخذ مفهوم فورسینگ از ریاضیدان آمریکایی پل کوئن سود جست.<br /> دراین نوشته پس از بررسی جایگاه تاریخی-فنّی مقالهی کریپکی در ادبیات شهودگرایی، ترجمه مقالهی وی آمدهاست.
منطق شهودی,دلالت شناسی,سوئل کریپکی,آرند هیتینگ,اخبرتوس یان برآوئر
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3373.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3373_d83b5899a214075806c46c61ddc3ba29.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
دیدگاه فرگه درباره ی این همانی با التفات به کتاب «مفهوم نگاشت» و رساله ی «در باب معنا و دلالت»
95
112
FA
طالب
جابری
دانشجوی دکتری فلسفه غرب دانشگاه تهران
talebjaberi@ut.ac.ir
«این­همانی» یکی از مهم­ترین و در عین حال بحث­برانگیزترین مسائل مطرح شده در آثار فرگه است. در این مقاله به بررسی دیدگاه او در باب این موضوع و شرح و نقد تفسیرهای مختلف از آن خواهیم پرداخت. پرسش اصلی ما این است که این­همانی بین چه عناصری برقرار می­شود. ابتدا دیدگاه فرگه را نسبت به این­همانی در «<em>مفهوم­نگاشت</em>» توضیح می­دهیم. از آنجا ­که تأملات نهایی فرگه راجع به این­همانی در دیگر اثر شناخته­شده­اش یعنی «<em>معنا و دلالت</em>» مطرح ­می­شوند، در بخش بعدی مفهوم این­همانی را در این مقاله شرح می­دهیم. در نوشته­ی کنونی هدف نقد نظر فرگه نیست، بلکه پیش از آن مقصود ما فهم نظر فرگه است، زیرا تنها در این صورت می­توان مسائل مهمی همچون ماهیت عدد در «<em>مبانی علم حساب</em>» و تناقض­نماهای مطرح شده از سوی راسل در نسبت با اصل موضوعه­ی پنجم فرگه در «<em>قوانین علم حساب</em>» را دریافت.
فرگه,اینهمانی,محتوا,دلالت,معنا
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3374.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3374_4bd4f30bd60623fd1ad9a635ebb7db42.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
پاتنم، برونگرایی معنایی و استدلال مدلتئورتیک
113
136
FA
حامد
قدیری
دکترای رشتهی فلسفه گرایش منطق ـ دانشگاه تربیت مدرس
hamed0ghadiri@gmail.com
محمد
سعیدی مهر
استاد گروه فلسفه و حکمت ـ دانشگاه تربیت مدرس
saeedimehr@yahoo.com
هیلاری پاتنم (۱۹۲۶-۲۰۱۶)، فیلسوف برجستهی تحلیلی، بخش مهمی از دوران طولانی تفلسفش را به این سوال میپردازد که «ذهن و زبان چگونه به جهان خارج چنگ میزنند؟» در مقام پاسخ به این سوال، در حوزهی سمنتیک، برونگرایی معنایی را طرح میکند و در حوزهی متافیزیک و انتولوژی، علیه رئالسیم متافیزیکی به پا میخیزد و دو استدلال ارائه میکند که یکی از آنها استدلال مدلتئورتیک است. در این مقاله نشان خواهم داد که استدلال پاتنم به سود برونگرایی معنایی و استدلال مدلتئورتیکِ او علیه رئالیسم متافیزیکی، هرچند به لحاظ ظاهری دارای ساختار و صورتبندی متفاوتی هستند، اما درواقع اندیشهی واحدی از هر دوی آنها پشتیبانی میکند. در این راستا، پس از گزارش هریک از این استدلالها، صورتبندی تازهای از آنها ارائه میشود. سپس بر پایهی وجوه اشتراک این دو استدلال، اندیشهی پشتیبان آن دو معرفی خواهد شد. طبق این اندیشهی پشتیبان، انفکاک قاطع میان ذهن و جهان خارج منجر به نامتعین شدن رابطهای ارجاعی میان آنها میشود اما بنا به درک متعارف، این رابطه متعین است؛ پس ذهن و جهان خارج منفک از یکدیگر نیستند؛ به عبارت دیگر، درهمتنیدهاند.
هیلاری پاتنم,برونگرایی معنایی,استدلال مدلتئورتیک,رئالیسم متافیزیکی,رئالیسم درونی,عدمتعین ارجاع
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3375.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3375_62670b86957056b032e627686d0a592d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0670
9
1
2018
03
21
ارزیابی دیدگاه اثیر الدین ابهری در خصوص شکل چهارم قیاس اقترانی
183
225
FA
مرتضی
مزگی نژاد
استادیار رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه بیرجند
mezginejad@birjand.ac.ir
فاطمه
باقری نژاد
دانشجوی ارشد ، فلسفه و کلام اسلامی
namaz1@rayana.ir
ارسطو با معرفی سه شکل از قیاس اقترانی آغازگر مباحث پردامنهای در این حوزه شده است. شکل چهارم بعدها به اشکال قیاس اقترانی اضافه شد. در سه قسم اول قیاس اقترانی اختلافنظری دیده نمیشود بحث بر سر شکل چهارم قیاس و شرایط انتاج آن میباشد. در شکل چهارم قیاس سه اختلاف عمده دیده میشود: 1- جایگاه شکل چهار 2- شرایط انتاج 3- ضروب منتج. گروهی از متقدمان که منطقدانان قبل اثیر الدین ابهری را در بر میگیرد ( ابن صلاح همدانی تا افضل الدین خونجی) با شرایطی، پنج ضرب منتج را برای شکل چهار قائلاند و گروهی از متأخران که در برگیرنده برخی از منطقدانان بعد اثیر الدین ابهری میباشند با شرایط دیگری قائل به هشت ضرب منتج برای آن هستند. قابل ذکر است که اثیرالدین ابهری با شرایطی سه ضرب دیگر به ضروب منتج شکل چهار افزود و به مرور برخی منطقدانان(تفتازانی،حاج ملاهادی سبزواری و ..) بدون توجه به شرایط سه ضرب ارائه شده از سوی ابهری ، بهطورکلی قائل به هشت ضرب منتج شدند.در این مجال به بررسی پیشینه شکل چهارم قیاس اقترانی و شرایط انتاج آن میپردازیم. ضمن اثبات درستی نظر متقدمان؛ به ریشهیابی نظر برخی از متأخرین پرداختهشده که مشخص میشود بدفهمی از عبارات اثیر الدین ابهری صورت گرفته و نظر وی در خصوص موجهات(مختلطات) به قیاسهای غیرموجه(مطلقات) تسری دادهشده است. در این پژوهش علاوه بر بیان روشن این خلط به چرایی این اشتباه نیز پرداخته شده است.
قیاس اقترانی – شکل چهارم – ابهری – شرایط انتاج
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3376.html
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3376_97b04e6f8c4e8bcb65a2a278ef4472e2.pdf