2024-03-29T16:04:49Z
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=78
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
بررسی و نقد چند تعریف از مفهوم فراساختنیبودگی
مجتبی
امیرخانلو
در این مقاله سعی میکنیم تا چهار شیوة تعریف مفهوم فراساختنیبودگی (conceivability) را بررسی، تحلیل، و نقد کنیم. در این بررسی نسبتاً تاریخی، جایگاه خاصی را برای دکارت، بهعنوان نمایندة اصلی تعریفهای شامل فهمیدن، قائل شدهایم. سپس، به تعریفهای شامل باور پرداخته و با مطرحکردن و نقد یکایک آنها، به تعریفهای شامل اَنگارش (imagining) یک موقعیت (situation) پرداختهایم و در انتها، تعریفهای شامل احراز (verification) در جهانهای ممکن سازگار و منسجم را بیان کردهایم.
فراساختنیبودگی
انگارش
فهمیدن
باور
جهتمند (modal)
دکارت
2011
09
23
1
21
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_270_171f9804c53c41fb6597d0a832b9ee64.pdf
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
متصلۀ لزومیه و انواع آن در منطق سینوی همراه با
تحلیل و نقد برخی دیدگاهها
مرتضی
حاج حسینی
متصلۀ لزومی که از ارکان منطق سینوی است در منطق شفاء به لزومی بدیهی و غیربدیهی و نیز به لزومی بهحسب الزام و لزومی بهحسب واقع و نفسالامر تقسیم شده است. فهم ماهیت متصلۀ لزومی و احکام آن و نیز رابطۀ آن با انواع استلزام در منطق جدید و شناسایی ساختار متصلۀ لزومی، بدون شناسایی و فهم انواع آن امکانپذیر نیست. ازاینرو در این مقاله پس از بیان تعریف بوعلی از متصلۀ لزومی بدیهی و غیربدیهی و تحلیل و نقد برخی دیدگاهها دراینباره، به تحلیل نظر ابن سینا و برخی منطقدانان متأخر درمورد متصلۀ لزومی بهحسب الزام و متصلۀ لزومی بهحسب واقع و نفسالامر (یا بهتعبیر خواجه لزومی لفظی و لزومی حقیقی) میپردازیم و در ادامه برخی دیدگاهها در این زمینه، که به گمان نگارنده به بیراهه رفتهاند و به نام ابن سینا از ابن سینا دور شدهاند، را تحلیل، نقد و بررسی میکنیم. براساس نتایج این تحقیق اولاً تقسیم لزومی به بدیهی و غیربدیهی در شفاء بوعلی هیچ ارتباطی با تقسیم شرطی به لزومی و اتفاقی ندارد؛ ثانیاً ابن سینا در تقسیم لزومی به بدیهی و غیربدیهی بر جهان واقع و روابط لزومی موجود در آن تکیه کرده است. بنابراین نباید تصور شود که این تقسیم برپایۀ روابط منطقی و صرفاً صوری استوار است؛ ثالثاً ابن سینا متصلۀ لزومی «اگر پنج زوج است پنج عدد است» را بهحسب الزام صادق و بهحسب نفسالامر و واقع کاذب دانسته است. بنابراین دلیلی که بر کذب این متصله اقامه کرده است مربوط به مقام واقع و نفسالامر است و نباید با مقام الزام خلط شود؛ رابعاً دلیل ابن سینا بر کذب متصلۀ مذکور بهحسب نفسالامر نیز یک دلیل پیوسته و واحد است که مراحل مختلفی دارد و نباید مراحل مختلف آن بهمنزلۀ دلیلی مستقل تلقی شود. بهعلاوه این دلیل به زبان منطق محمولها و نه زبان منطق گزارهها بیان شده است و هیچ ارتباطی با مغالطۀ پنهانسازی در منطق ندارد.
بنابراین نه این تصور که، تقسیم متصلۀ لزومی به بدیهی و غیربدیهی با تقسیم متصله به اتفاقی و لزومی متناظر است، با متن شفاء و دیدگاه نگارنده در تفسیر آن مطابقت دارد و نه این تصور که ابن سینا لزومی با مقدم ممتنع را متصلۀ لزومی بهحسب الزام بهشمار آورده و آن را بهحسب واقع و نفسالامر کاذب دانسته است، با تفکیکی که ابن سینا بین دو مقام الزام و نفسالامر قائل شده است سازگار است.
متصلۀ لزومی
لزومی بدیهی
لزومی لفظی
لزومی حقیقی
مقام الزام
مقام نفسالامر
2011
09
23
23
48
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_271_ec58fe6e563dee27d850533c90251bfd.pdf
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
تمایز روش دیالکتیکی سقراط و افلاطون
داریوش
درویشی
روش دیالکتیکی، ریشههای مشخصی در اندیشة فلسفی یونان پیشافلاطونی دارد. این ریشهها را میتوان از هراکلیتوس و پارمنیدس تا سوفیستها یافت، و از آنجا میتوان نخستین کاربرد منظم آن را نزد سقراط مشاهده کرد، هرچند زنون الئایی از جانب ارسطو به غلط بهعنوان مبدع روش دیالکتیکی معرفی شده است. افلاطون در این روش میراثدار سقراط محسوب میشود، اما تمایز آشکاری میان روش دیالکتیکی سقراط و افلاطون مشاهده میشود. تمایزی که با تکیه بر آموزة مُثل آشکارتر هم میشود. این تمایز مبتنیبر تعارض آموزة مُثل با نادانی سقراط است؛ سقراط روش دیالکتیکی را به این دلیل بهکار میگرفت که، نشان دهد روش منطقیاش او را از اظهار نظر قاطعانة مبتنیبر دانایی بر حذر میدارد؛ وظیفة او فقط ویرایش است، ویرایشی که انتهایی بر آن متصور نیست. اما افلاطون با واردساختن آموزة مُثل در این روش، آن را بهکلی دگرگون میکند؛ با ورود این آموزه روشن میشود که انتهای روش دیالکتیکی، کشف «مثال» موضوع مورد بحث است.
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که:
1. ریشههای روش دیالکتیکی در اندیشة فلسفی یونان پیشافلاطونی کشفشدنی است؛
2. زنون الئایی احتمالاً ربط خاصی به روش دیالکتیکی ندارد؛
3. آموزة مُثل از آن افلاطون است، نه سقراط؛
4. افزودهشدن این آموزه به روش دیالکتیکی، تأثیر روشنی در تعیین پایانة جستوجوی منطقی دارد؛ یا به عبارت بهتر، روش دیالکتیکی در پرتو آموزة مُثل، با روش دیالکتیکی بدون این آموزه، متمایز است.
روش دیالکتیکی
آموزة مُثل
استقراء
تعریف
2011
09
23
49
76
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_272_75b221c7697792c738431ce5f8de32c3.pdf
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
ارزیابی ترجمة عربی «قیاس ارسطو»
غلامرضا
ذکیانی
ارغنون ارسطو حدود یازده قرن پس از پیدایش، به عربی ترجمه شد و دانشمندانی مانند فارابی و ابن سینا پس از آشنایی با همین ترجمهها، دست به خلق آثار منطقی در جهان اسلام زدند و همین آثار سبب پیدایش و بالندگی منطق میان مسلمانان شد. تحلیل و ارزیابی نخستین ترجمههای ارغنون سبب میشود از یکسو با اهتمام مسلمانان به میراث یونانی در سدههای نخستین و از سوی دیگر با میزان صحت و دقت این ترجمهها آشنا شویم. عبدالرحمن بدوی نخستین ترجمههای عربی از مجموعة ارغنون ارسطو بهعلاوة ایساغوجی فرفوریوس را در یک مجموعة سهجلدی جمعآوری و تصحیح کرده است. پس از مقایسة ترجمة عربی «قیاس» با متن یونانی و ترجمة انگلیسی جنکینسون و ترجمة فارسی ادیب سلطانی از تحلیلات اولی (دفتر دوم)، با حدود صد مورد اختلاف کلی و جزئی مواجه شدیم. این اختلافات را با عباراتی مانند، کاستیها در ترجمه، عربی نامفهوم، عبارات اضافی، خطای ترجمه، تغییر مثال، خطای تصحیح، و ترجیح نسخة بدل دستهبندی کردهایم.
ارسطو
منطق
قیاس
تذاری
عصر ترجمه
2011
09
23
77
95
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_273_631f282430c1b1e94e40a91d24dcc2cb.pdf
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
تمایز حملین نزد ملاصدرا از منظر تحولات معنایی «حمل
محمود
زراعت پیشه
قاسمعلی
کوچنانی
واژة «حمل»، با توجه به دو مؤلفة اتحاد و تغایر، در برخورد با مهمانان ناخواندهای همچون گزارههای طبیعیه و گزارههای مبتنیبر حمل اولی ذاتی دستخوش تغییراتی معنایی شده است که بر این اساس میتوان سه دورة مجزا را از هم بازشناخت: 1. دورهای که در آن «ما به الاتحاد» در خارج و «ما به التغایر» در ذهن است؛ 2. دورهای که در آن ما به الاتحاد، علاوهبر خارج، میتواند در ذهن نیز باشد و «ما به التغایر» نیز به سطح فراتر ذهن و یا ذهن دیگر عزیمت کند؛ 3. دورهای که در آن ما به الاتحاد و ما به التغایر، علاوهبر منظر و ناظر، میتوانند بهترتیب در ناظر و منظر قرار گیرند. بدون تفکیک این دورهها نمیتوان بهدرستی به بازخوانی نظریة تمایز حملین در آثار ملاصدرا پرداخت. در این مقاله ما به الاتحاد و ما به التغایر در سیری تاریخی تحلیل میشوند تا از این طریق، گوشهای از ابهامات نظریة تمایز حملین زدوده شود.
حمل
حمل اولی ذاتی
حمل شایع صناعی
ما به الاتحاد
ما به التغایر
2011
09
23
97
116
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_274_ebb07eb169a8d5a8d70b172eb147cb2c.pdf
منطقپژوهی
2383-0662
2383-0662
1390
2
2
«نظریة انبساط» از دیدگاه «جان بوریدان»
مهدی
میرزاپور
غلامرضا
ذکیانی
بهلحاظ تاریخی میتوان نشان داد که «نظریة انبساط» از ابتکارات و ابداعات منطقدانان قرون وسطای متأخر مانند ویلیام شروود، راجر بیکن، پطرس اسپانیایی، ویلیام اکام، و جان بوریدان بوده است. این نظریه با رویکردی کاربردی در دورة معاصر، در آثار آموزشی منطق عمومی، برای تشخیص اعتبار «قیاس ارسطویی» استفاده شده است. در این پژوهش، با تمرکز بر تفکرات منطقی جان بوریدان (1295 - 1361 م)، متفکر برجستة قرون وسطی، از این فرضیه دفاع میکنیم که، نظریة انبساط یکی از نتایج فرعی نظریة دلالت و اطلاق است. همچنین با ارجاع به آثار منطقی بوریدان نشان میدهیم که دو قاعدة «منع حد وسط غیرمنبسط» و «منع روش عقیم»، یکی از کاربردهای نظریة انبساط، از ابداعات بوریدان است. ازاینرو معاصران در آثار آموزشی منطق، در بهترین حالت، صرفاً تقریرهای متفاوتی از تعریف انبساط و قواعد مربوط به آن را بیان کردهاند، نه آنکه خود مبدع این قواعد باشند. بر این اساس نظریة پیتر گیچ را، که آشکارا نظریة انبساط را متفاوت از نظریة اطلاق میداند، بهشکلی منطقی و تاریخی نقد میکنیم و نشان میدهیم که نظریة قابل دفاعی نیست. در پایان تعاریف بدیعی از حدود «منبسط» و «غیرمنبسط» را با توجه به چهارچوب فلسفی ـ منطقی بوریدان ارائه میکنیم که به مفاهیم و اصطلاحات منطقی وی بسیار وفادار است.
نظریة انبساط
مفهوم انبساط
تعریف حد منبسط
نظریة اطلاق و قواعد قیاس حملی
2011
09
23
117
136
https://logicalstudy.ihcs.ac.ir/article_278_2d8920f676f4938a10d8a272c6da13fa.pdf