سعیده شاه میر
چکیده
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز ...
بیشتر
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز میکند و به دنبال آن به بررسی گزاره میپردازد و در نهایت تحلیل خود را با بکارگیری مفاهیم گزارههای پایه و اسامی، کامل میکند. در نگاه ویتگنشتاین، همواره میان دو ساحت زبان (اندیشه) و ساحت جهان تناظر برقرار است و تنها در این صورت است که می توان از معناداری گزارهها سخن به میان آورد. در این مقاله، تلاش میشود با تکیه بر آموزههای ویتگنشتاین در دو حوزة هستیشناسی و معناشناسی، به بررسی آراء وی پرداخته و نسبت میان این هر دو را مورد کنکاش قرار دهیم.