سید محمدعلی حجتی؛ هومن محمد قربانیان؛ لطفالله نبوی؛ ارسلان گلفام
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 44-64
چکیده
بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیینکنندة الگوی درستکاربرد بوده و این الگو را تجویز میکند. مهمترین استدلالهایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاریبودن معنا ارائه دادهاند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان ...
بیشتر
بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیینکنندة الگوی درستکاربرد بوده و این الگو را تجویز میکند. مهمترین استدلالهایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاریبودن معنا ارائه دادهاند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان خطای سمانتیکی» استوار است. اما برخی فلاسفه، ادعای هنجاریبودن معنا را زیر سؤال برده و انتقاداتی به آن وارد کردهاند. در این مقاله از این نظریه که هنجارهای زبانی ریشه در جنبة اجتماعی زبان دارند دفاع میشود؛ یعنی معنای کلمات به خودی خود، در مورد کاربردهای صحیح و ناصحیح بیطرف است، اما قوانین اخلاقی یا اجتماعی هر جامعه هنجارهایی را به زبان تحمیل میکند.