در آیة 81 سورة زخرف چنین میخوانیم که «قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدینَ: اگر خدا فرزند داشت، من نخستین عابدم». بیشتر مفسران بر این باورند که این آیه حاوی استدلالی است که میتوان آن را در قالب یک قیاس استثنایی بیان کرد. اما، با وجود پیشنهادهای مختلف برای صورتبندی این استدلال در قالب این قیاس، تقریباً ...
بیشتر
در آیة 81 سورة زخرف چنین میخوانیم که «قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدینَ: اگر خدا فرزند داشت، من نخستین عابدم». بیشتر مفسران بر این باورند که این آیه حاوی استدلالی است که میتوان آن را در قالب یک قیاس استثنایی بیان کرد. اما، با وجود پیشنهادهای مختلف برای صورتبندی این استدلال در قالب این قیاس، تقریباً هیچیک از صوریسازیهای مزبور تصویر کاملی از مفاد آیه را بهدست نمیدهند و صدق و اعتبار آن را تأمین نمیکنند. دشواری این آیه و کثرت و تنوع تفاسیر ذیل آن، بیشک، در ارتباطی مستقیم و محوری با واژة «اول» در آیة مزبور قرار دارد. در این تحقیق، پس از نقد و بررسی هریک از تفاسیر مزبور، قالب قیاس اولویت یا طریق اولایی پیشنهاد میشود و ادعا خواهد شد که این شکل از استدلال، از نظر بهرهمندی از یک حدّ اضافه، میتواند بهخوبی مفاد آیه را بهنمایش بگذارد.