مهدی میرزاپور
دوره 1، شماره 2 ، مهر 1389، ، صفحه 119-150
چکیده
قواعد قیاس حملی، که معمولاً تحت عنوان “the Rules of the Categorical Syllogism” در منابع آموزشی منطق به زبان انگلیسی مطرح میشود، روش مفیدی است که جهت تشخیص اعتبار قیاسهای حملی، به منطقآموزان، در کتابهای عمومی آموزش منطق، ارائه میشود. استفاده از این قواعد به تقلید از آثار آموزشی غربی در کشور ما نیز متداول گشته و با اندک تغییراتی، ...
بیشتر
قواعد قیاس حملی، که معمولاً تحت عنوان “the Rules of the Categorical Syllogism” در منابع آموزشی منطق به زبان انگلیسی مطرح میشود، روش مفیدی است که جهت تشخیص اعتبار قیاسهای حملی، به منطقآموزان، در کتابهای عمومی آموزش منطق، ارائه میشود. استفاده از این قواعد به تقلید از آثار آموزشی غربی در کشور ما نیز متداول گشته و با اندک تغییراتی، در آثار مؤلفان منطقی در داخل کشور، بازنویسی شده است. این تغییرات در بازنویسیها وابسته به عوامل مختلفی است که میتوان به دو عامل سلیقه و ذوق مؤلف در ارائة مطالب و دیگری، منبع یا منابع مورد انتخاب مؤلف، اشاره کرد. هدف از این مقاله در گام اول، ارائة روشی تحلیلی جهت صوریسازی این قواعد است که منجر به ایجاد روشهای مکانیکی و الگوریتمی شود؛ و در گام بعد، بتوان از رهیافت صوریسازی و محاسبهپذیر شدن این قواعد، با استفاده از یک الگوریتم قابل پیادهسازی توسط ماشین، به بررسی دقیق قواعد قیاس، در برخی از منابع آموزشی منطق پرداخت. در این مقاله، علاوه بر دستهبندی قواعد قیاس حملی، تقریر جدیدی از قواعد آن، با استفاده از مفهوم انبساط، ارائه میشود.
هومن محمد قربانیان
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 127-148
چکیده
لوئیس کرول در مقالة «لاکپشت به آشیل چه گفت؟» یکی از بنیانهای منطق را زیر سؤال میبرد و در گفتوگویی خیالی این مسئله را مطرح میکند که اصولاً چرا باید از مقدمات یک استدلال به نتیجه رسید. آیا منطق بهتنهایی میتواند توجیهکنندة استفاده از منطق نیز باشد یا باید کاربرد منطق را در خارج از علم منطق توجیه کرد. ...
بیشتر
لوئیس کرول در مقالة «لاکپشت به آشیل چه گفت؟» یکی از بنیانهای منطق را زیر سؤال میبرد و در گفتوگویی خیالی این مسئله را مطرح میکند که اصولاً چرا باید از مقدمات یک استدلال به نتیجه رسید. آیا منطق بهتنهایی میتواند توجیهکنندة استفاده از منطق نیز باشد یا باید کاربرد منطق را در خارج از علم منطق توجیه کرد. در این مقاله، به دو رویکرد کلی در پاسخ به این سؤال توجه میشود. نخست، رویکردی کاملاً منطقی که از راسل با عنوان نمایندة آن نام برده میشود و دوم، رویکردی اجتماعی ـ درونگرایانه که پیتر وینچ از آن دفاع میکند. این دو فیلسوف در برخی از کتابهای خود چندینبار به این مقالة کرول ارجاع دادهاند. در رویکرد راسل بیان میشود که، تحلیل منطقی بهتنهایی میتواند ضرورت حرکت از مقدمات به نتیجه را توضیح دهد و در مقابل وینچ و موافقان او میگویند هر حرکتی از جمله استنتاج نتیجه از مقدمات ریشه در بطن زندگی دارد و اگر حرکت فکری در استدلال از آن حذف شود، چیزی به نام منطق وجود نخواهد داشت. به هر دو رویکرد انتقاداتی وارد است که بهتفصیل مطرح میشوند. راه حلی که درنهایت پیشنهاد میشود بازگشت به اساس منطق صوری است. وقتی منطق صوری فهمیده شد دیگر لازم نیست منطق دیگری، چه نظری چه عملی، عرضه شود که به ما بگوید منطق را چگونه بفهمیم. استدلالهای معتبر منطق صوری معادل با منطقاند و اگر کسی این استدلالها را نقض کند، خارج از اساس منطق قرار دارد.
عبدالعلی شکر
چکیده
در علم منطق یکی از اقسام استدلال، استقراء است که به رغم تنزل اعتبار آن نسبت به قیاس برهانی، از اهمیت و رواج قابل توجهی برخوردار است. یکی از بهترین راهها برای ایجاد انگیزه، عبرت آموزی، تقویت باورها و نیز هدایت عموم انسانها، طریقه استقراء است. قرآن کریم گرچه از طرق مختلف استدلال در موارد خاص، برای امر هدایت استفاده کرده است، اما در ...
بیشتر
در علم منطق یکی از اقسام استدلال، استقراء است که به رغم تنزل اعتبار آن نسبت به قیاس برهانی، از اهمیت و رواج قابل توجهی برخوردار است. یکی از بهترین راهها برای ایجاد انگیزه، عبرت آموزی، تقویت باورها و نیز هدایت عموم انسانها، طریقه استقراء است. قرآن کریم گرچه از طرق مختلف استدلال در موارد خاص، برای امر هدایت استفاده کرده است، اما در این میان، شیوه استقراء، فراوانی قابل توجهی دارد. روشهای دیگر استدلال، از جمله برهان عقلی در قرآن در مقایسه با استقراء کمتر دیده میشود. توصیه خداوند به بررسی و نگریستن در سرنوشت گذشتگان و بیان نمونه-های زیادی از اقوامی که وضعیت مشابهی داشتند، از جمله شواهد این ادعاست. یکی از استدلالهای قرآن کریم در برخی از آیات به این شکل است که شما مردم اگر رفتار و برخوردی همانند اقوام پیشین داشته باشید، سرنوشتی مشابه آنان خواهید داشت. به نظر میرسد یکی از اهداف خداوند از بیان سرنوشت اقوام گذشته، هشدار به مخاطبین خود و عبرت آموزی می-باشد تا از این طریق مسیر هدایت را برای آنان هموار سازد و حجت را بر آنان تمام کند. با توجه به حجم بالا و تعدد موضوعات در روش استقرایی قرآن، این نوشتار تنها به تحقیق مواردی میپردازد که با تعبیر «سیروا» و «انظروا» و مشتقات آنها بیان شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که استقراء کاربرد بیشتری نسبت به سایر اقسام استدلال دارد و تاثیرگذاری آن نیز غیر قابل انکار است.
عبدالعلی شکر
چکیده
در قضایای شرطیه گفته میشود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل میشوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب میشوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمیشوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ...
بیشتر
در قضایای شرطیه گفته میشود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل میشوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب میشوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمیشوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ذاتی خبر هستند. اما تامل در اجزای قضایای شرطیه نشان میدهد که این اجزاء در زمانی که جزء قضیه شرطیه تلقی میشوند، خصوصیت و حکم خبریت و اتصاف به صدق و کذب را همچنان دارا هستند و با همین معیار و چگونگی رابطه میان آنها، صدق و کذب قضایای شرطیه تحصیل و تعیین میشود. این نوشتار با رویکرد تحلیل گزارهای، به این نتیجه میرسد که اجزای شرطیات به عنوان طرفین منفصله یا مقدم و تالی در متصله، از وصف صدق و کذب برخوردار هستند و به همین دلیل از خبریت خارج نمیشوند. در نتیجه در ضمن قضایای شرطیه نیز همچنان به عنوان قضیه ملاحظه میشوند.
امید کریمزاده
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1389، ، صفحه 143-158
چکیده
در این مقاله، نخست نظریة معنای دیویدسن و چگونگی کاربرد آن برای تعیین مصداق ثوابت منطقی را شرح خواهم داد. به این منظور به اصول موضوع واژگانی(Lexical axioms) و اصول موضوعِ مسوّرِ (Extentional attributive adjectives) را انتخاب میکند و نشان میدهد که با اتخاذ تعبیری خاص، میتوان نظریة معنای ساخت که در آن، صفتهای مقید مصداقی در اصول موضوعِ مسوّر ...
بیشتر
در این مقاله، نخست نظریة معنای دیویدسن و چگونگی کاربرد آن برای تعیین مصداق ثوابت منطقی را شرح خواهم داد. به این منظور به اصول موضوع واژگانی(Lexical axioms) و اصول موضوعِ مسوّرِ (Extentional attributive adjectives) را انتخاب میکند و نشان میدهد که با اتخاذ تعبیری خاص، میتوان نظریة معنای ساخت که در آن، صفتهای مقید مصداقی در اصول موضوعِ مسوّر ظاهر شوند؛ بنابراین، این اصول موضوع نمیتوانند مشخص کنندة مصداق ثوابت منطقی باشند. برای پاسخ به انتقاد اونز از مفهوم نقض شهود اساسی زبانی استفاده میکنم که دیویدسون در پاسخ به فاستر آن را به کار برده است. به این منظور نشان میدهم که انتقادهای فاستر و اونز علیرغم ظاهر متفاوتشان، دارای هستهای مشترکاند. در بخش نتیجه، به عدم امکان فروکاستن ویژگیهای معنایی زبان به ویژگیهای نحوی آن اشاره خواهم کرد.
منطق قدیم
اسدالله فلاحی
چکیده
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس تحلیلهایی از قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه کرده است که متفاوت از منطقدانان پیش از او است و از این رو، نسبتهایی میان آن قضایا برقرار کرده است که پیامدهای جدیدی در روابط استنتاجی میان آنها دارد. او در موجبهها، قضیة خارجیه را به «وجود خارجیِ» طرفین و قضیة حقیقیه ...
بیشتر
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس تحلیلهایی از قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه کرده است که متفاوت از منطقدانان پیش از او است و از این رو، نسبتهایی میان آن قضایا برقرار کرده است که پیامدهای جدیدی در روابط استنتاجی میان آنها دارد. او در موجبهها، قضیة خارجیه را به «وجود خارجیِ» طرفین و قضیة حقیقیه را به «امکانِ» وجود خارجی طرفین مشروط کرده و قضیة ذهنیه را نامشروط به این دو شرط دانسته است. او همچنین در موجبهها، قضیة خارجیه را اخص از حقیقیه و حقیقیه را اخص از ذهنیه برشمرده و به عکس این نسبتها در سالبهها حکم کرده است و در بیان این احکام میان کلیهها و جزئیهها هیچ تمایزی قائل نشده است. این نسبتهای استنتاجی مورد ادعای سمرقندی متفاوت است با نسبتهای بیان شده در آثار دیگر منطقدانان مسلمان مانند افضل الدین خونجی و قطب الدین رازی که گویا تنها منطقدانان مسلمانی هستند که صراحتا به این بحث پرداختهاند. در این مقاله به تجزیه و تحلیل مدعیات سمرقندی و نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان دادهایم که نسبتهای استنتاجی مورد ادعای سمرقندی با مثالهایی که برای قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه میآورد مطابقت نمیکنند و از این رو، از دقت کافی برخوردار نیستند.
فاطمه شیرمحمدزاده ملکی
چکیده
هدف اصلی ما در این مقاله پیدا کردن همتاهای وجهی برای برخی منطقهای زیرشهودی معرفی شده توسط دیانگ و شیرمحمدزاده است. آنها برای اثبات تمامیت منطقهای زیرشهودی معرفی شده، دو نوع قاب همسایگی، به نامهایقاب N-همسایگی و قاب NB-همسایگی را معرفی کردهاند. ساختار قابهای N-همسایگی شبیه قابهای همسایگی شناخته شده برای ...
بیشتر
هدف اصلی ما در این مقاله پیدا کردن همتاهای وجهی برای برخی منطقهای زیرشهودی معرفی شده توسط دیانگ و شیرمحمدزاده است. آنها برای اثبات تمامیت منطقهای زیرشهودی معرفی شده، دو نوع قاب همسایگی، به نامهایقاب N-همسایگی و قاب NB-همسایگی را معرفی کردهاند. ساختار قابهای N-همسایگی شبیه قابهای همسایگی شناخته شده برای منطقهای وجهی غیر-نرمال است و ساختار قابهای NB-iمسایگی متفاوت و پیچیدهتر از قاب های همسایگی استاندارد شناخته شدهی منطقهای وجهی غیر-نرمال است. لذا به منظور پیدا کردن همتای وجهی برای این منطقهای زیر شهودی ما دو نوع ترجمه، یکی از زبان منطق گزارهای شهودی به زبان منطق وجهی غیر-نرمال و دیگری از زبان منطق گزارهای شهودی به زبان منطق وجهی دوموضعی را در نظر گرفته و به مقایسه اثبات پذیری یک فرمول و ترجمهی آن خواهیم پرداخت. در نهایت و با استفاده از این دو نوع ترجمه، برای آندسته از منطقهای زیرشهودی که نسبت به کلاس خاصی از قابهای N-همسایگی درست و تمام هستند، همتاهای وجهی متناظر را پیدا کرده و برای آندسته از منطقهای زیرشهودی که نسبت به کلاس خاصی از قابهای NB-همسایگی درست و تمام هستند، همتاهای وجهی دوموضعی متناظر را بدست آوردیم.
هومن محمد قربانیان
چکیده
لوئیس کرول در مقاله "لاکپشت به آشیل چه گفت؟" نشان داد اضافه کردن قواعد منطق به صورت گزاره سبب ایجاد تسلسلی در استنتاج قیاسی میشود که حصول نتیجه را غیرممکن میسازد. یکی از راهحلهایی که برای این معما پیشنهاد شده استعدادی دانستن دانش منطق است؛ استعدادهای منطقی، تواناییهایی هستند که در صورت بروز شرایط مناسب، عمل مشخصی را در پی دارند. ...
بیشتر
لوئیس کرول در مقاله "لاکپشت به آشیل چه گفت؟" نشان داد اضافه کردن قواعد منطق به صورت گزاره سبب ایجاد تسلسلی در استنتاج قیاسی میشود که حصول نتیجه را غیرممکن میسازد. یکی از راهحلهایی که برای این معما پیشنهاد شده استعدادی دانستن دانش منطق است؛ استعدادهای منطقی، تواناییهایی هستند که در صورت بروز شرایط مناسب، عمل مشخصی را در پی دارند. در این دیدگاه، فردی که منطق میداند، در هنگام مواجه با یک استدلال، دست به عمل میزند و استعداد خود را ظاهر میسازد و نتیجهگیری میکند. برای دفاع از این دیدگاه، گاهی منطق به مثابه بخشی از زبان جهانی، یا به مانند زبان اندیشه معرفی میشود و همانطور که زبان مجموعهای از تواناییها و استعدادها برای صحبت کردن است، منطق نیز توانایی برای استنتاج معرفی میشود. اما در این مقاله نشان میدهیم منطق بخشی از زبان جهانی نیست، زیرا منطقهای متعدد و بیشماری وجود دارند، در حالیکه گرامر جهانی یکتا است. بعلاوه دیدگاه استعدادی به منطق، اگرچه میتواند از تسلسل کرول جلوگیری کند، اما از توضیح برخی از ویژگیهای ابتدایی منطق، مانند پیشینی بودن، ناتوان است. استعدادهای ذهنی نه پیشینی هستند و نه پسینی؛ در حالیکه منطق نمونه اعلی برای دانش پیشینی است. همچنین میتوانیم عمل به منطق را نه به کمک استعدادها، بلکه به واسطه دلیل و انگیزهای که منطق برای عمل در اختیار ما قرار میدهد توجیه کنیم. بنابراین به دلیل نقصهای برطرف نشده و مهم دیدگاه استعدادی، بعلاوه وجود راهحلهای بهتر برای معمای کرول، دیدگاه استعدادی ناکافی به نظر میرسد.
محمد شفیعی؛ آرام باتوبه
چکیده
توانایی کشیدن خط تمایز دقیق بین هستومندهای مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر در نظریههای علمی به عنوان موضوعی مورد مناقشه در بین دو دیدگاه مخالف واقعگرایی علمی و پادواقعگرایی هنوز یکی از موضوعات باز در فلسفه علم میباشد. یکی از استدلالهایی که به نفع واقعگرایان ارائه شده است مدعی است که نمی توان علیالاصول خط تمایزی بین این ...
بیشتر
توانایی کشیدن خط تمایز دقیق بین هستومندهای مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر در نظریههای علمی به عنوان موضوعی مورد مناقشه در بین دو دیدگاه مخالف واقعگرایی علمی و پادواقعگرایی هنوز یکی از موضوعات باز در فلسفه علم میباشد. یکی از استدلالهایی که به نفع واقعگرایان ارائه شده است مدعی است که نمی توان علیالاصول خط تمایزی بین این هستومندها کشید. از طرف دیگر پذیرش انسجام دیدگاه پادواقعگرایی به نوعی مستلزم پذیرش تمایز بین هستومندهای مشاهدهپذیر و نامشاهدهپذیر میباشد. اگر به هر وسیلهای این تمایز به صورت اصولی رد شود نتیجه آن عدم انسجام دیدگاه پادواقعگرایی خواهد بود. پادواقعگرایان برای دفاع از انسجام دیدگاه خود مبهم بودن مفاهیم مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر را مطرح میکنند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد تعبیری از منطق خطی را معرفی نماییم که با به کار بردن آن میتوان وضوح بیشتری به محل نزاع بین واقعگرایان با پادواقعگرایان در مورد ناسازنمای ابهام بخشید. نشان خواهیم داد که اگر تعبیر مورد نظر در ناسازنمای ابهام به کار گرفته شود به صورت منسجم تری می توان ادعا کرد که بر خلاف نظر پادواقعگرایان مبهم بودن مفاهیم مشاهدهپذیر و مشاهدهناپذیر به نفع دیدگاه آنها نخواهد بود.
مهدی عسگری
چکیده
یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی، بحث از وجود ذهنی و اشکالهای مطرح به آن است. از میان اشکالهایی که به وجود ذهنی مطرح شده است، دو اشکال بنیادهای این مسئله را با تردید مواجه کرده است. اشکال اجتماع جوهر و عرض و اجتماع مقولههای عرضی تحت یکدیگر. مسئله اصلی این مقاله نشاندادن کاربرد تمایز میان حمل اولی و حمل شایع در اثبات و حل اشکالهای ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی، بحث از وجود ذهنی و اشکالهای مطرح به آن است. از میان اشکالهایی که به وجود ذهنی مطرح شده است، دو اشکال بنیادهای این مسئله را با تردید مواجه کرده است. اشکال اجتماع جوهر و عرض و اجتماع مقولههای عرضی تحت یکدیگر. مسئله اصلی این مقاله نشاندادن کاربرد تمایز میان حمل اولی و حمل شایع در اثبات و حل اشکالهای وجود ذهنی نزد میرداماد است. روش بحث، روش کتابخانهای و تاریخی خواهد بود. پاسخ اجمالی که این به مسئله اصلی این است که میرداماد را میتوان یکی از طلایهداران بحث از حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی دانست و وی توانسته همان جوابی را با تفکیک بین دو حمل به مسئله وجود ذهنی بدهد که بعدها به نام شاگردش ملاصدرا ثبت شده است. در ضمن میرداماد در بسط و گسترش نظریه حمل و تمایز حمل اولی و شایع تأثیر به سزایی داشته است.
پریسا شکورزاده؛ عبدالرزاق حسامی فر
چکیده
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستیشناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رسالهی فلسفی- منطقی) میپردازیم. در گام اول، خوانشهای مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستیشناختی در آن، بیان میشود. در گام بعدی، تلاش میشود با کنار هم قرار دادن گزارههای ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستیشناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رسالهی فلسفی- منطقی) میپردازیم. در گام اول، خوانشهای مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستیشناختی در آن، بیان میشود. در گام بعدی، تلاش میشود با کنار هم قرار دادن گزارههای بخش اول کتاب و تحلیل آنها، فهم دقیقتری از مفهوم جهان و دیگر مقولات هستیشناختی در آن حاصل شود. با بررسی دو مفهوم اصلی کتاب یعنی امور واقع و ابژهها، این مقاله به این نتیجه میرسد که برداشتهای هستیشناختی و رئالیستی از تراکتاتوس به خطا رفتهاند و آنچه بهعنوان هستیشناسی در بخش اول این کتاب شناخته میشود، در حقیقت بحثی در منطق است. بنابراین آنچه به عنوان جهان در تراکتاتوس از آن سخن گفته میشود فضای منطقی و قلمرو اندیشه است و برخلاف برداشت اولیه جهان بالفعل و انضمامی مورد بحث ویتگنشتاین نیست.
امید کریم زاده
چکیده
فرضیه وحدت ذهن زیربنای اساسی اغلب منطق های معرفتی، نظریه های تصمیم و بیشتر نظریه های عقلانیت به شمار می آید. بر اساس این فرضیه در هر زمان معیّن t دو اصل سازگاری و بستار بر مجمموعه باورهای هر فرد حاکم است. از سوی دیگر هم در سطح زندگی روزمره و هم در سطح برخی منطق های خاص، دو اصل سازگاری و بستار به کرّات نقض می شوند. آموزه ذهن قطعه بندی شده ...
بیشتر
فرضیه وحدت ذهن زیربنای اساسی اغلب منطق های معرفتی، نظریه های تصمیم و بیشتر نظریه های عقلانیت به شمار می آید. بر اساس این فرضیه در هر زمان معیّن t دو اصل سازگاری و بستار بر مجمموعه باورهای هر فرد حاکم است. از سوی دیگر هم در سطح زندگی روزمره و هم در سطح برخی منطق های خاص، دو اصل سازگاری و بستار به کرّات نقض می شوند. آموزه ذهن قطعه بندی شده در پی تبیین این مساله است که چگونه در عین مجاز دانستن نقض سازگاری و بستار در مواردی، ذهن قادر است در موارد دیگر با حفظ این دو اصل استدلال، قضاوت و نتیجه گیری کند. در این مقاله پس از برشمردن انگیزه های افراد برای پذیرش فرضیه وحدت ذهن، ابتدا آموزه ذهن قطعه بندی شده معرفی و تدقیق می شود و سپس توضیح داده می شود که این آموزه چگونه می تواند مشکلات ناسازگاری و بستار را برای یکی از مهم ترین نظریه های مربوط به محتوای باور یعنی نظریه جهان های ممکن حل کند. در پایان آموزه قطعه بندی ذهن در دو سطح نقد می شود. در سطح اول نشان داده می شود که آموزه قطعه بندی ذهن ایده تازه ای نیست و برخی مقولات شناخته شده در معرفت شناسی باور می توانند کارکردهای آن را محقق کنند. در سطح دوم به برخی نتایج نامعقول این آموزه درباره رابطه میان معرفت شناسی و فلسفه کنش اشاره می شود.
غلامعلی مقدم
چکیده
منطق ابزار اصلاح اندیشه و معیار سنجش فکر است و به اقتضای معیار بودن باید از وضوح و روشنی کافی برای اصلاح پیچیدگی و انحراف فکر برخوردار باشد، نامگذاری و تعیین اصطلاحات از مبادی تصوری هر علم بوده و بیش از بقیه مباحث به این وضوح نیازمند است. با این وجود گاه به دلایلی این ابزار در مقام تبیین و تفهیم قواعد و ساختار های منطقی به ابهام و اجمال ...
بیشتر
منطق ابزار اصلاح اندیشه و معیار سنجش فکر است و به اقتضای معیار بودن باید از وضوح و روشنی کافی برای اصلاح پیچیدگی و انحراف فکر برخوردار باشد، نامگذاری و تعیین اصطلاحات از مبادی تصوری هر علم بوده و بیش از بقیه مباحث به این وضوح نیازمند است. با این وجود گاه به دلایلی این ابزار در مقام تبیین و تفهیم قواعد و ساختار های منطقی به ابهام و اجمال گراییده است، تسمیه موجهات مرکبه از آن جمله است که به تبع نامگذاری موجهات بسیطه در مقام تعلیم منطق، گرفتار این اغلاق و ابهام شده است. در حالت طبیعی موجهات سنتی با بی رغبتی منطق آموزان مواجه است، استفاده از الفاظ غریب و شیوه نامگذاری مبهم در مقام آموزش، به بی میلی بیشتر در این حوزه دامن زده، اشتیاق منطق آموز را به ادامه بحث در موجهات کاهش داده و به انزوای بیشتر موجهات در حوزه های درسی منطق سنتی خواهد انجامید. بنابر این، مساله تحقیق این است که چه انتقادی بر شیوه منطق سنتی در نامگذاری موجهات مرکبه وارد است؟ چگونه می توان نامگذاری موجهات را تسهیل و از این رهگذر به آموزش موجهات در منطق سنتی کمک کرد؟ در این مقاله به روش تحلیلی به نقد و بررسی نامگذاری موجهات مرکیه پرداخته و با استفاده از اسامی همگون و مناسب در نامگذاری موجهات مرکب، شیوه ای آسان برای نامگذاری موجهات پیشنهاد کرده ایم.
کسری فارسیان
چکیده
در این مقاله، له این امر استدلال خواهد شد که هگل متعهد به تریویالیسم است. در دهههای گذشته با توجه به رونق گرفتن بازخوانی فیلسوفان کلاسیک در محکمهی منطق جدید، بازسازی هگل نیز از این جریان مستثنی نبوده است. گراهام پریست منطقدان و فیلسوف مطرح معاصر خوانشی فراسازگار از منطق هگل ارائه میدهد و سعی دارد نشان دهد فراسازگار دانستن نظام ...
بیشتر
در این مقاله، له این امر استدلال خواهد شد که هگل متعهد به تریویالیسم است. در دهههای گذشته با توجه به رونق گرفتن بازخوانی فیلسوفان کلاسیک در محکمهی منطق جدید، بازسازی هگل نیز از این جریان مستثنی نبوده است. گراهام پریست منطقدان و فیلسوف مطرح معاصر خوانشی فراسازگار از منطق هگل ارائه میدهد و سعی دارد نشان دهد فراسازگار دانستن نظام اندیشهای هگل میتواند هم غنای اندیشهی او را نشان دهد و هم میتواند منجر به دفاع موجهی از اندیشههای او در جامعهی امروزهی منطق شود. این خوانش پریست از هگل مخالفانی دارد که معتقدند خوانش فراسازگار از نظام منطقی هگل میتواند تردید آمیز باشد. در این مقاله من علاوه بر توضیح خوانش پریست و مطرح کردن نقدی به خوانش او از جانب مخالفانش، در انتها استدلال خواهم کرد که هگل را میتوان یک تریویالیست دانست و نه فیلسوفی با درک فراسازگار از منطق. نیز به عنوان نکتهی نهایی مقاله استدلالی در دفاع از تریویالیزم را مطرح خواهیم کرد.
علی راضا عطارزاده
چکیده
هدف این مقاله بازسازی مسائل و پاسخ هایی است که ارسطو در زتا و اتا از مابعدالطبیعه درباره ی تعریف مطرح می کند. پیشفرض اساسی ارسطو در این جا اجزاء داشتن تعریف و تناظر آن با ذات یا صورت است. همین پیشفرض به مسائل اصلی مطرح شده در زتا و اتا می انجامد. این مسائل مترتب بر یکدیگر هستند و پاسخ به هر یک به مسأله ی دیگر می انجامد. مطابق بازسازی این ...
بیشتر
هدف این مقاله بازسازی مسائل و پاسخ هایی است که ارسطو در زتا و اتا از مابعدالطبیعه درباره ی تعریف مطرح می کند. پیشفرض اساسی ارسطو در این جا اجزاء داشتن تعریف و تناظر آن با ذات یا صورت است. همین پیشفرض به مسائل اصلی مطرح شده در زتا و اتا می انجامد. این مسائل مترتب بر یکدیگر هستند و پاسخ به هر یک به مسأله ی دیگر می انجامد. مطابق بازسازی این مقاله، ارسطو با چهار مسأله ی اصلی امور برهم نهاده، وحدت تعریف، ماده به عنوان جزئی از تعریف و کلیت تعریف رو به روست. اگر تعریف باید دارای اجزاء باشد، میان اجزاء نیز وحدت نیاز است. این اجزاء داشتن و در عین حال وحدت را چه چیزی تضمین می کند؟ پاسخ ارسطو ماده است. حال ارسطو با مسأله ی توجیه ورود ماده به تعریف رویاروست، چراکه ماده نامعقول است. برای حل این معضل، باید ماده را به نحو کلیشده و نامتعین لحاظ کنیم و این خود به آخرین مسأله، یعنی کلیت تعریف، می انجامد.
مهدی عظیمی
چکیده
سهروردی ادّعا میکند که قیاس تکمقدمهای نمیتواند وجود داشته باشد، و بر این مدّعا دلیلی اقامه میکند. مسئلۀ جستار کنونی تبارشناسی تاریخی آن مدّعا، و ارزیابی منطقیِ این دلیل است. فرضیۀ ما این است که از نظر تاریخی، نزاع بر سر امکان یا امتناع استدلال تکمقدمهای به رواقیان بازمیگردد: خروسیپوس رهبر مخالفان بود؛ و آنتیپاتر تراسوسی ...
بیشتر
سهروردی ادّعا میکند که قیاس تکمقدمهای نمیتواند وجود داشته باشد، و بر این مدّعا دلیلی اقامه میکند. مسئلۀ جستار کنونی تبارشناسی تاریخی آن مدّعا، و ارزیابی منطقیِ این دلیل است. فرضیۀ ما این است که از نظر تاریخی، نزاع بر سر امکان یا امتناع استدلال تکمقدمهای به رواقیان بازمیگردد: خروسیپوس رهبر مخالفان بود؛ و آنتیپاتر تراسوسی پیشوای موافقان. این نزاع رواقی به دست اسکندر افرودیسی وارد منطق مشائی گردید و با نظریۀ قیاس ارسطو درآمیخت و، در نتیجه، مسئلۀ رواقیِ «استدلال تکمقدمهای» با مسئلۀ ارسطوییِ «قیاس تکمقدمهای» خلط شد. ابنسینا واسطۀ انتقال این مسئله از اسکندر به سهروردی است. دلیل سهروردی، اگر ناظر به امتناع استدلال تکمقدمهای باشد، بیشک، نادرست است؛ ولی اگر ناظر به امتناع قیاس تکمقدمهای باشد، میتواند بهرهای از صحت داشته باشد.
کامران قیومزاده
چکیده
ارسطو با معرفی منطق موجهات در کتاب ارگانون خود از یک طرف و ارائهی نظریهی ذاتگرایی و مفهوم ذاتی در دو کتاب ارگانون و متافیزیک پیشقراول یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین مباحث متافیزیکی و منطقی در تاریخ فلسفه بوده است. ارائهی تفسیری منسجم از این منطق و منطبق ساختن آن با روایات ذاتگرایی ارسطو در ارگانون و متافیزیک، یکی از ...
بیشتر
ارسطو با معرفی منطق موجهات در کتاب ارگانون خود از یک طرف و ارائهی نظریهی ذاتگرایی و مفهوم ذاتی در دو کتاب ارگانون و متافیزیک پیشقراول یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین مباحث متافیزیکی و منطقی در تاریخ فلسفه بوده است. ارائهی تفسیری منسجم از این منطق و منطبق ساختن آن با روایات ذاتگرایی ارسطو در ارگانون و متافیزیک، یکی از موضوعات داغ و مهم در بین ارسطوشناسان و مورخان منطق بوده است. این تأویل و تفسیر سخنان ارسطو از طریق نوشتههای او و سنجش آن با مباحث جدید فلسفی صورت میگیرد. در این مقاله سعی شده است پس از نقد یکی از این تفاسیر که در منطق موجهات جدید و فلسفهی منطق به تمایز "جهت جمله" و "جهت شیء" شهره شده است، به معرفی تفسیری جدید از جملات موجه، که توسط ریچارد پترسون ارائه شده است، بپردازیم که دارای دو ویژگی اساسی باشد. ویژگی اول به سازگاری نظام منطق موجهات ارسطو مربوط میشود که با این تفسیر میتوان گفت که بهترین تبیین ممکن در این زمینه در بین تفاسیر موجود است. ویژگی دوم به انطباق این تفسیر با ذاتگرایی ارائه شده توسط ارسطو در متافیریک اشاره دارد. با آزمون بر روی استدلالهای موجه مرکب از دو قضیهی ضروری به اثبات و تأیید این نظریه که به تمایز گزارههای موسوم به "ضروری قوی" و "ضروری ضعیف" اشاره کرده است، میپردازیم.
مهدی عظیمی
چکیده
ارسطو در آناکاویک نخست، دفتر 2، فصل 25، گونهای از استدلال، به نام اَپاگوگه، را پیش مینهد که ارسطوشناسان دربارۀ چیستیاش بسی اختلاف دارند. راس بر آن است که اَپاگوگه قیاس اکتشافیِ نیمهبرهانیـنیمهجدلی، در قالب شکل اوّل، با نتیجهای محتمل است که از ترکیب صغرایی محتملتر با کبرایی یقینی بهدست میآید. پِرس معتقد است که اَپاگوگه ...
بیشتر
ارسطو در آناکاویک نخست، دفتر 2، فصل 25، گونهای از استدلال، به نام اَپاگوگه، را پیش مینهد که ارسطوشناسان دربارۀ چیستیاش بسی اختلاف دارند. راس بر آن است که اَپاگوگه قیاس اکتشافیِ نیمهبرهانیـنیمهجدلی، در قالب شکل اوّل، با نتیجهای محتمل است که از ترکیب صغرایی محتملتر با کبرایی یقینی بهدست میآید. پِرس معتقد است که اَپاگوگه همان فرضیهربایی یا ـ به تعبیر جدیدتر ـ استنتاج بهترین تبیین است. فارابی، امّا، بیآنکه آشکارا دربارۀ اَپاگوگه بحث کند، برگردان عربیِ اِپاگوگه، یعنی «الاستقراء»، را جایگزین اَپاگوگه میکند، که الهامبخش این فرضیه است که اَپاگوگه تصحیف اِپاگوگه است. تحلیل ما نشان میدهد که تفسیرهای پِرس و فارابی، خود، فرضیهرباییهایی هستند که با پذیرش مسئلهزا بودنِ وضعیت فصل 25، فرضیههایی برای تبیین آن پیش مینهند، مخالف با اصول اقتصاد و سازگاری. راس، اما، مسئلهزا بودنِ وضعیت فصل 25 را، از بُن، نمیپذیرد و کار خود را ساده میکند. نظریۀ پِرس، در باب ریشۀ ارسطوییِ فرضیهربایی، با مشکلات و دستکم دو رقیبی که دارد، بهجدّ محلّ تردید خواهد بود؛ و این برای تاریخ منطق، تاریخ علم، و تاریخ فلسفۀ علم، میتواند مهم باشد.
سید محمد علی حجتی؛ حسن همتایی؛ لطف الله نبوی
چکیده
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات ...
بیشتر
بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.بنا به ماینونگگراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیتها گذاشته شود، میتوان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخهی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگگرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا میکند. نشان میدهیم که نشتِ میانجهانیِ اطلاعات در نظام پریست میتواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیتهای معناشناختیِ هیچگرا، راهکاری برای حصول نشتِ میانجهانیِ اطلاعات پیش مینهیم که فراتر از تناقض، به بیمایگی منجر میشود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.
علیرضا فرجی
چکیده
«خود» یا «اگو» از جمله بنیانهای تفکر فلسفی و روانشناختی است. غالباً فلاسفه و اندیشمندان شاغل در حوزههای گوناگون علوم انسانی، بر چگونگی وجود آن، بحثهای بسیار صورت دادهاند. ادموند هوسرل، پدیدارشناس شناخته شده معاصر، «خود» را به عنوان «مرکز» افعال شناختی در نظر گرفته است. یکی از بنیادیترین افعالی که ...
بیشتر
«خود» یا «اگو» از جمله بنیانهای تفکر فلسفی و روانشناختی است. غالباً فلاسفه و اندیشمندان شاغل در حوزههای گوناگون علوم انسانی، بر چگونگی وجود آن، بحثهای بسیار صورت دادهاند. ادموند هوسرل، پدیدارشناس شناخته شده معاصر، «خود» را به عنوان «مرکز» افعال شناختی در نظر گرفته است. یکی از بنیادیترین افعالی که برای «خود» منظور میکند، کنش و فعل گفتاری و نحوه کسب شناخت توسط آن است. به عبارت دیگر، «خود» محور و مرکز شناسایی است و ابزار ارتباطی او با جهان پیرامون، یعنی این مسأله که زبان و تحلیلهای ذهنی چگونه میتواند در مسیر تکامل فرایند شناخت جهان و ابژههای پیرامون به او یاری رساند. طرح پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، مبتنی بر آن است که با اپوخه کردن نگرشهای طبیعی و پوزیتیویستی، به جایگاه مناسب و شایسته «خود» دست پیدا کند. به همین دلیل، با تکیه بر ساختار منطقی ذهن و سوبژکتیویته «اگو» در یک چارچوب استعلایی که بر جنبه التفاتی آگاهی اگو استوار است، به تحلیل نسبت آن با جهان پیرامون و «خود»های دیگر میپردازد. از اینرو، یکی از ابزارهای ارتباطی «خود» که بیان و گفتار است را با نگرش استعلایی مورد توجه قرار داده می دهد. در این پژوهش، تلاش میکنیم، با تحلیل مفهوم «خود استعلایی» نزد هوسرل، چگونگی ارتباط گفتاری منطقی میان سوبژکتیویته اگو را با جهان پیرامون آن بررسی نمائیم.
ابوالفضل علم؛ مرتضی منیری
چکیده
نظریة مدل محدود را میتوان بخشی از نظریة مدل دانست که هدف آن بررسی مفاهیم و نتایج نظریة مدل در یک زبان شامل یک رابطة ترتیبی است در حالتی که سورهای مورد بحث همگی از نوع محدود هستند. از نظریة مدل محدود میتوان برای مطالعة مسائل مربوط به نظریة حساب محدود استفاده کرد. حساب محدود را میتوان زیرنظریهای از حساب مرتبة اول پئانو در زبانی ...
بیشتر
نظریة مدل محدود را میتوان بخشی از نظریة مدل دانست که هدف آن بررسی مفاهیم و نتایج نظریة مدل در یک زبان شامل یک رابطة ترتیبی است در حالتی که سورهای مورد بحث همگی از نوع محدود هستند. از نظریة مدل محدود میتوان برای مطالعة مسائل مربوط به نظریة حساب محدود استفاده کرد. حساب محدود را میتوان زیرنظریهای از حساب مرتبة اول پئانو در زبانی گسترشیافته دانست. خود حساب محدود، کاربردهای فراوانی در نظریة پیچیدگی محاسبات دارد. با تعریف و مطالعة مفاهیم پایهای نظریة مدل در حالت محدود مانند حذف سور محدود و مدل کامل محدود، نتایج جالبی در نظریة مدل با کاربردهایی در نظریۀ پیچیدگی محاسبه و حساب محدود به دست آمده است. در این مقاله، ضمن مروری بر نتایج موجود در این زمینه، برخی مفاهیم و نتایج جدید را در این راستا ارائه میکنیم و ارتباطهای آنها را با برخی مسائل بنیادی در نظریة پیچیدگی محاسبه مطالعه میکنیم.
علیرضا نوروزی؛ سید مجتبی میردامادی
چکیده
اصل تناقض در سه حوزة معرفت شناسی، فلسفه و منطق از اهمیت بی بدیلی برخوردار است، و بررسی شرایط تحقق آن، به منظور شناخت موارد جریان آن ضروری است. از جمله شرایط تناقض، وحدت هایی است که در دو گزارة متناقض باید حفظ شود. در تفصیل شرایط و تعداد شروط وحدت همواره میان منطق دانان اختلاف بوده است. نظر مشهور، اشتراط هشت وحدت در تناقض است، ولی همواره ...
بیشتر
اصل تناقض در سه حوزة معرفت شناسی، فلسفه و منطق از اهمیت بی بدیلی برخوردار است، و بررسی شرایط تحقق آن، به منظور شناخت موارد جریان آن ضروری است. از جمله شرایط تناقض، وحدت هایی است که در دو گزارة متناقض باید حفظ شود. در تفصیل شرایط و تعداد شروط وحدت همواره میان منطق دانان اختلاف بوده است. نظر مشهور، اشتراط هشت وحدت در تناقض است، ولی همواره اندیشمندانی سعی در تصحیح این نظر داشته اند، به این صورت که یا شروطی بر آن افزوده و یا شرایط مشهور را به موارد کمتری تقلیل داده اند. تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی، به بررسی شروط مذکور در کتب منطقی پرداخته و نتیجه می گیرد که همة این شرایط به دو شرط «وحدت موضوع» و «وحدت محمول» تنزّل می یابد. در بخش دوم، با توجه به فلسفة متأخّر ویتگنشتاین، اثبات می شود که در وحدت های تناقض، شرط دیگری لازم است که در هیچ یک از کتب پیشینیان ذکر نشده و از سوی دیگر مصداق هیچ یک از شروط پیش گفته نیست، و آن عبارت است از «وحدت زبان».
حمید علایی نژاد؛ مرتضی حاجی حسینی
چکیده
بر اساس کثرتگرایی بیل و رستال، هر سه نظام منطق کلاسیک، ربط و شهودی درست هستند. در این نوع از کثرتگرایی، منطق علمی هنجاری دانسته میشود؛ به این معنا که شخص با قبول صدق مقدمات یک استدلالِ معتبر ملزم به قبول نتیجهی آن نیز خواهد بود. برخی از فلاسفه و منطقدانان با ارائهی استدلالهایی تحت عنوان «استدلال فروپاشی» تلاش کردهاند ...
بیشتر
بر اساس کثرتگرایی بیل و رستال، هر سه نظام منطق کلاسیک، ربط و شهودی درست هستند. در این نوع از کثرتگرایی، منطق علمی هنجاری دانسته میشود؛ به این معنا که شخص با قبول صدق مقدمات یک استدلالِ معتبر ملزم به قبول نتیجهی آن نیز خواهد بود. برخی از فلاسفه و منطقدانان با ارائهی استدلالهایی تحت عنوان «استدلال فروپاشی» تلاش کردهاند ناسازگاری قبول توأمان رویکرد کثرتگرایی بیل و رستال و هنجارمندی منطق را نشان دهند. بااینحال، بلکترنر و راسل با ارائهی کثرتگرایی غایتمحور تقریری از کثرتگرایی پیشنهاد کردهاند که مبتنی بر هنجارمندی منطق نبوده و از جانب استدلال فروپاشی تهدید نمیشود. در مقالهی حاضر، با بررسی کثرتگرایی غایتمحورمشخص کردهایم که صرف ادعای هنجارینبودن منطق کافی نبوده و لازم است بلکترنر و راسل استدلالی قوی در جهت اثبات این ادعای خود ارائه دهند؛ همچنینتلاش کردهایم نسخهای را از استدلال فروپاشی پریست ارائه دهیم که همچنان بتواند علیه کثرتگرایی غایتمحور بهکار رود
سید عمار کلانتر
چکیده
در این مقاله فعل بودنِ «است» (εστί) در دربارهی عبارت ارسطو و و دلالتهایی که وی صراحتا به «است» نسبت میدهد، بررسی میشود و در موارد متعددی دیدگاه برخی مفسران ارسطو، از جمله آمونیوس، بوئتیوس، فارابی و آکویناس تقریر و نقد میشود. از این رو، ابتدا تعریفِ ارسطو از فعل، از جمله مهمترین ویژگیِ آن، «افزوننشانگریِ ...
بیشتر
در این مقاله فعل بودنِ «است» (εστί) در دربارهی عبارت ارسطو و و دلالتهایی که وی صراحتا به «است» نسبت میدهد، بررسی میشود و در موارد متعددی دیدگاه برخی مفسران ارسطو، از جمله آمونیوس، بوئتیوس، فارابی و آکویناس تقریر و نقد میشود. از این رو، ابتدا تعریفِ ارسطو از فعل، از جمله مهمترین ویژگیِ آن، «افزوننشانگریِ زمان»، بررسی میشود. در واقع، «است» به دلیلِ داشتنِ این ویژگی فعل است و به این ترتیب اولین دلالتِ «است» هم روشن میشود. در ادامه دربارهی دو دلالتِ دیگرِ «است» یعنی «افزوننشانگریِ ترکیب» و «تعیین صادق» و رابطهی این سه دلالت با یکدیگر بحث میشود. و سرانجام نتیجه گرفته میشود که از نظر ارسطو «است» (ثلاثی) یک امر مقولی را نشانگری نمیکند، بلکه فقط افزون نشانگرِ ترکیب است. و با توجه به اینکه «است» افزون نشانگرِ زمان است، میتوان گفت که از نظرِ ارسطو در دربارهی عبارت «است» (ثلاثی) افزون نشانگر ترکیب زمانمند است.
سید محمد علی حجتی؛ کسری فارسیان
چکیده
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که میگوید برخی از تناقضهای صادق وجود دارند. ازآنجاییکه در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی میشود که مسئلهی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلالها و انگیزههای گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع ...
بیشتر
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که میگوید برخی از تناقضهای صادق وجود دارند. ازآنجاییکه در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی میشود که مسئلهی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلالها و انگیزههای گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطقهای فراسازگار بررسی شود. بنابر این، در بخش های پی در پی، سعی می کنیم وجودِ دوصدقه ها یا تناقض های صادق را در نظام های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتنِ آن ها و نقدِ وی از دیدگاه های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می رسد برای مان مشخص می شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرشِ تناقض های صادق، می تواند پذیرفتنی یاشد.واژگان کلیدی: دوحقیقت باوری، گراهام پریست، اصل امتناع تناقض، منطق فراسازگار