در این مقاله، در بخش اول، گزارههای منفصله بر پایة کتاب شفاء را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که ابنسینا، برخلاف متأخرانی چون قطبالدین رازی، گزارههای منفصلة حقیقی اتفاقی را نمیپذیرد. در بخش دوم، دو خوانش کلی در باب گزارههای منفصلة ابنسینا معرفی میشود. بر اساس دیدگاه رشر، شهابی، فاخوری، نبوی و الجزر، گزارههای منفصلة ...
بیشتر
در این مقاله، در بخش اول، گزارههای منفصله بر پایة کتاب شفاء را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که ابنسینا، برخلاف متأخرانی چون قطبالدین رازی، گزارههای منفصلة حقیقی اتفاقی را نمیپذیرد. در بخش دوم، دو خوانش کلی در باب گزارههای منفصلة ابنسینا معرفی میشود. بر اساس دیدگاه رشر، شهابی، فاخوری، نبوی و الجزر، گزارههای منفصلة ابنسینا تابعارزشی هستند، در حالی که از نظر استریت و چاتی دیدگاه ابنسینا در باب گزارههای منفصله در کتاب اشارات را میتوان وجهی دانست. در ادامة این بخش به ناکارآمدی هریک از این نظرها اشاره خواهیم کرد. در بخش سوم، با تأکید بر مفهوم «ناسازگاری» به مثابة هستة اصلی دیدگاه ابنسینا در باب گزارههای منفصلة حقیقی، دیدگاه ربطی ـ وجهی برای صورتبندی این گزارهها دقیقتر از دیگر خوانشها درنظر گرفته میشود.