اسدالله فلاحی
چکیده
یکی از پیچیدهترین بخشهای منطق قدیم در مورد شرطی لزومی، بحث سور جزیی است. هرچند ابنسینا برای بحث از سورهای جزئی در شرطیهای لزومی، ابتدا، به بحث سور جزئی در حملیات و به تقسیمات آن پرداخته اما در ظاهر به نظر میرسد که بحث او در حملیات و شرطیات در تضاد با هم است و تشبیه و تمثیل به کار رفته ذهن را بیشتر از آن که هدایت کند گمراه میکند. ...
بیشتر
یکی از پیچیدهترین بخشهای منطق قدیم در مورد شرطی لزومی، بحث سور جزیی است. هرچند ابنسینا برای بحث از سورهای جزئی در شرطیهای لزومی، ابتدا، به بحث سور جزئی در حملیات و به تقسیمات آن پرداخته اما در ظاهر به نظر میرسد که بحث او در حملیات و شرطیات در تضاد با هم است و تشبیه و تمثیل به کار رفته ذهن را بیشتر از آن که هدایت کند گمراه میکند. با وجود این، در مقالة حاضر نشان دادهایم که با استفاده از برخی شاخههای منطق جدید، مانند منطق مرتبه دوم، منطق موجهات و منطق زمان، میتوان بسیاری از ابهامات و ایرادات وارد بر ابنسینا را پاسخ داد. همچنین نگاهی به بازتاب این بحث نزد برخی از بزرگترین پیروان ابنسینا، یعنی فخر رازی، افضل الدین خونجی، خواجه نصیر الدین طوسی، شمس الدین سمرقندی و قطب الدین رازی تحتانی، افکندهایم و نشان دادهایم که این پیروان تا حد بسیاری از تحلیلهای ابنسینا دور افتادهاند، و بحث آنها در تفکیک لزومی جزئی از اتفاقی بسیار ضعیف است و در حقیقت، هیچ کمکی به فهم این تفکیک نمیکند.