نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
2 فارغ التحصیل دوره دکتری منطق فلسفی -گروه فلسفه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی - دانشگاه اصفهان - اصفهان - ایران.
چکیده
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. بهعلاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جملة P« » و « Q» به دست میآید که شواهد مخالف زیادی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابعارزشی منطق پایة گزارهها پاسخی است به این اشکالها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بیهیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورتبندی و ارزیابی میشوند.
اسدالله فلاحی در مقالة «نظام غیرتابعارزشی حاجحسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعدههای استنتاج کاهشپذیر است»، «هر متغیر گزارهای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابعارزشی به منطق کلاسیک فرومیکاهد». در این مقاله نشان میدهیم که نقد اول بر پایة برخی اثباتهای نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیبهای غیرتابعارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلالها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعدههای پخشپذیری به دو قاعده برطرف میشود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقالة «بررسی انتقادی یک نقد در بارة نظریة نظام تابعارزشی؛ آیا راههای اثبات اصول EFQ وEQT مسدود میشود؟» ارجاع میدهیم.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Critical Review of a Critique of the Non-Truth-Functional System of Propositional Logic; Are the Theses of Aristotle and Boethius Proved?
نویسندگان [English]
- morteza Hajihosseini 1
- Hamide Bahmanpour 2
1 Associate Professor, Department of Philosophy, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
2 Ph.D in Philosophical Logic, Philosophy Department, - Faculty of Literature and Humanities - University of Isfahan - Isfahan – Iran.
چکیده [English]
In Classical Logic, it is not possible to conclude from "If P then Q" that "It is not the case that if P then ∼Q". This argument, whose conditional counterpart is known as Boethius' thesis, is abundantly attested in the realm of causal, conceptual, and logical relations. Aristotle's thesis "It is not the case that if P then P" is not a theorem in this logic. Furthermore, in Classical Logic, each of the two propositions P and Q is derived from "It is not the case that if P then ∼Q", against which there is a lot of evidence. The Non-Truth Functional System of Propositional Logic is an answer to these problems, in which causal, conceptual, and logical relations are analyzed, formulated, and evaluated in accordance with natural intuition without exception.
In article "Hajhosseini's Non-Truth Functional Logic", Asadollah Fallahi makes three specific criticisms of this system: "The number of inference rules are reducible", "Every propositional variable is a theorem, and this system and its extension are trivial" and "The extension of the Non-Truth Functional System reduces to classical logic". In this article, we show that the first criticism is based on some incorrect proofs. Also, the second criticism arises from the incorrect definition of some non-truth functional combinations or the incorrect proof of some arguments. Finally, the third criticism is solved by reducing the rules of distributivity. For our answer to his repeated criticisms we refer to the article "Critical Review of a Criticism on the Theory of Truth-Functional System".
کلیدواژهها [English]
- Non-Truth Functional System
- Boethius' thesis
- Aristotle's thesis
- causal
- conceptual
- and logical relations