مهدی اسدی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 1-30
چکیده
در حل پارادوکس معدوم مطلق (معدوم در ذهن و خارج) راهحلهای گوناگونی مطرح شده است؛ راهحلهایی چون: اختلاف در مفهوم و مصداق و معادلهای آن که رایجترین پاسخ است؛ اختلاف در بتّی و غیر بتّی و معادلهای آن و غیره. این نوشتار با اشاره به نقدپذیری این راهحلها مدعی است راهحل درست همان شناختپذیری عدم مطلق است. این راهحل گرچه ...
بیشتر
در حل پارادوکس معدوم مطلق (معدوم در ذهن و خارج) راهحلهای گوناگونی مطرح شده است؛ راهحلهایی چون: اختلاف در مفهوم و مصداق و معادلهای آن که رایجترین پاسخ است؛ اختلاف در بتّی و غیر بتّی و معادلهای آن و غیره. این نوشتار با اشاره به نقدپذیری این راهحلها مدعی است راهحل درست همان شناختپذیری عدم مطلق است. این راهحل گرچه مورد توجه شمار اندکی از اندیشمندان نیز بوده است نشان خواهیم داد راهحل این عدة قلیل، به دلیل توجه نکردن به تعریف دقیق و قوی معدوم مطلق شناختناپذیر و خبرناپذیر رایج، همگی خدشهپذیر هستند. اما خود، با جمعبندی و تلفیق قویترین تعریف معدوم مطلق رایج در فلسفة اسلامی در طی تاریخ، در دیدگاه برگزیده به چهار طریق شناختپذیری معدوم مطلق را نشان خواهیم داد؛ از طریق: الف) اصل تناقض؛ ب) عدم بماهو عدم؛ ج) سالبه به انتفای موضوع؛ د) برهان خلف.
سید محمدعلی حجتی؛ علیرضا دارابی؛ لطفالله نبوی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 31-53
چکیده
مطابق قاعدهای در منطق ابنسینا، میان هر دو قضیة شرطی لزومی که کمیت یکسان، کیفیت متفاوت، مقدم یکسان و تالی نقیض هم دارند، تلازم برقرار است. این قاعده توسط ابنسینا معرفی و برای آن استدلال شده است. پس از وی، این قاعده مورد نقد منطقدانان سینوی قرار گرفت. خونجی با مثالهایی از زبان طبیعی، پیشفرضهای اثبات ابنسینا را زیر سؤال برده ...
بیشتر
مطابق قاعدهای در منطق ابنسینا، میان هر دو قضیة شرطی لزومی که کمیت یکسان، کیفیت متفاوت، مقدم یکسان و تالی نقیض هم دارند، تلازم برقرار است. این قاعده توسط ابنسینا معرفی و برای آن استدلال شده است. پس از وی، این قاعده مورد نقد منطقدانان سینوی قرار گرفت. خونجی با مثالهایی از زبان طبیعی، پیشفرضهای اثبات ابنسینا را زیر سؤال برده است. پس از خونجی، بعضی از منطقدانان سینوی مانند نصیرالدین طوسی، قطبالدین رازی و قطبالدین شیرازی، تلاش کردند با ارائة صورتبندیهای دقیقتری از استدلال ابنسینا و یا دفاع از پیشفرضهای او به نقدهای خونجی پاسخ دهند. در مقالة حاضر پس از معرفی و صورتبندی دقیق استدلالهای دو طرف، نشان خواهیم داد که پاسخهایی که به نقد خونجی داده شده، برای اثبات قاعدة مورد بحث کافی نیستند و همچنان قبول این قاعده نیازمند استدلالهای دیگری است.
محمود زراعت پیشه؛ عاطفه رنجبر دارستانی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 55-69
چکیده
منطق طریق اولایی نوع خاصی از منطق صوری است که استدلالهای آن، برخلاف منطق ارسطویی متعارف، دارای چهار حد است که به واسطة آنها پس از مقایسة دو شخص، چیز یا کار با هم، حکم یکی به دیگری نیز نسبت داده میشود و یا از آن سلب میشود. این منطق را میتوان، به رغم باور آوی سیون، بهوفور در آیات قرآن یافت؛ تا آنجا که میتوان این صورت از منطق ...
بیشتر
منطق طریق اولایی نوع خاصی از منطق صوری است که استدلالهای آن، برخلاف منطق ارسطویی متعارف، دارای چهار حد است که به واسطة آنها پس از مقایسة دو شخص، چیز یا کار با هم، حکم یکی به دیگری نیز نسبت داده میشود و یا از آن سلب میشود. این منطق را میتوان، به رغم باور آوی سیون، بهوفور در آیات قرآن یافت؛ تا آنجا که میتوان این صورت از منطق را منطق غالب در آیات قرآن قلمداد کرد. در تحقیق حاضر، پس از مقدمهای در باب منطق طریق اولایی، به بررسی این نوع منطق در آیات قرآن میپردازیم.
اسدالله فلاحی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 71-103
چکیده
شمسالدین سمرقندی از منطقدانان قرن هفتم، در بحث قیاس شرطی دیدگاهی نو در برابر ابنسینا پیش نهاده است. از نظر ابنسینا، قیاس شرطی دقیقاً مانند قیاس حملی است و درنتیجه، 19 ضرب منتج دارد؛ اما سمرقندی این همانندی را نمیپذیرد و فقط 7 ضرب از قیاس شرطی را معتبر میداند. او در بیان شرایط انتاج فقط شرایط کیفیت را بیان میکند و به شرایط ...
بیشتر
شمسالدین سمرقندی از منطقدانان قرن هفتم، در بحث قیاس شرطی دیدگاهی نو در برابر ابنسینا پیش نهاده است. از نظر ابنسینا، قیاس شرطی دقیقاً مانند قیاس حملی است و درنتیجه، 19 ضرب منتج دارد؛ اما سمرقندی این همانندی را نمیپذیرد و فقط 7 ضرب از قیاس شرطی را معتبر میداند. او در بیان شرایط انتاج فقط شرایط کیفیت را بیان میکند و به شرایط کمیت نمیپردازد و هنگام ارائة مثال نقض برای ضربهای عقیم، تفاوت کمی ضربها را نادیده میگیرد. اگر مانند سمرقندی صرفاً کیفیت گزارهها را در نظر بگیریم میان قیاسهای سمرقندی و منطق ربط (که شاخهای از منطق جدید است) مطابقت شگفتانگیزی مییابیم به این معنی که هر ضرب منتج نزد سمرقندی در منطق ربط معتبر است و برعکس؛ و این نشاندهندة نزدیکی اندیشههای او به منطق ربط است. این در حالی است که اگر کمیت گزارهها را نیز در نظر آوریم با دشواریهایی در تحلیل قیاسهای سمرقندی روبهرو میشویم که ریشه در تفسیر او از سورهای شرطی دارد.
هومن محمد قربانیان
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 105-123
چکیده
قراردادهای سمانتیکی، یعنی اصولی که سازندههای اصلی معنای کلمات هستند، برای کلمات گوناگون به شکلهای متفاوتی ظاهر میشوند، و نظریة کریپکی مدل بسیار مناسبی است که نحوة ظهور این قراردادها را مشخص میکند. قراردادهای معنایی یکی از کاربردهای کلمه هستند که در سیستم باورهای زبانی کاربران زبان برجسته شده باشند. با قبول سمانتیک ...
بیشتر
قراردادهای سمانتیکی، یعنی اصولی که سازندههای اصلی معنای کلمات هستند، برای کلمات گوناگون به شکلهای متفاوتی ظاهر میشوند، و نظریة کریپکی مدل بسیار مناسبی است که نحوة ظهور این قراردادها را مشخص میکند. قراردادهای معنایی یکی از کاربردهای کلمه هستند که در سیستم باورهای زبانی کاربران زبان برجسته شده باشند. با قبول سمانتیک کریپکی، تا زمانی که قرارداد سمانتیکی ثابت باشد، اکتشافات و اختراعات جدید سبب تغییر معنای کلمات نمیشود. همچنین برای توجیه نحوة تولید معنا و تأثیرگذاری معانی کلمات گوناگون بر هم، مدل شعاعی مدل بسیار مناسبی است، مخصوصاً وقتی یک کاربرد آن کلمه را مانند اصلی برای تولید معنایش معرفی کردهایم. این مدل برخلاف تعاریف مفهومی و انتزاعی از کلمات، میتواند همة درجات متفاوت معنای یک کلمه را پوشش و نشان دهد که معنای یک کلمه خاصیتی دینامیک دارد.
لطفالله نبوی؛ زینت آیتاللهی؛ محمد سعیدیمهر؛ محسن جوادی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1393، صفحه 125-145
چکیده
به علت برخی ویژگیهای منطق سنتی ارسطویی، عدم ارتباط منطقی میان جملات از نوع «هست» و جملات از نوع «باید» بدیهی به نظر میرسد. اما منطق جدید فاقد چنین ویژگیهایی است؛ پرایور با تکیه بر این نکته طرفداران شکاف منطقی «هست» و «باید» را با یک پارادوکس مواجه میکند. در این مقاله ابتدا پارادوکس پرایور و برخی پاسخهای ...
بیشتر
به علت برخی ویژگیهای منطق سنتی ارسطویی، عدم ارتباط منطقی میان جملات از نوع «هست» و جملات از نوع «باید» بدیهی به نظر میرسد. اما منطق جدید فاقد چنین ویژگیهایی است؛ پرایور با تکیه بر این نکته طرفداران شکاف منطقی «هست» و «باید» را با یک پارادوکس مواجه میکند. در این مقاله ابتدا پارادوکس پرایور و برخی پاسخهای فلسفی به آن را بیان میکنیم، سپس به تشریح منطق چندارزشی بیل که برای حل این پارادوکس پیشنهاد شده میپردازیم و خواهیم دید این پارادوکس در چهارچوب منطق ربط نیز حل خواهد شد. با این حال پرایور علاوه بر این پارادوکس، براهین دیگری نیز ارائه میکند. ما نشان خواهیم داد هرچند این دو منطق پارادوکس پرایور را حل میکنند، هر یک از حل برهانی دیگر عاجز است.