نقد و بررسی تلازم شرطیات متصل در آثار منطقدانان مسلمان
صفحه 1-29
داود حیدری
چکیده بحث تلازم شرطیات از جهات گوناگون دارای اهمیت است. در این بحث به خوبی میتوان به درک درستی از آرای منطقدانان مسلمان در زمینة قضایا و استدلالهای شرطی دست یافت و در مقام مقایسة این آرا با دیدگاه منطقدانان دیگر بهدرستی قضاوت کرد. منطقدانانی که به بحث تلازم شرطیات پرداختهاند هریک به تعدادی از تلازمها اشاره کردهاند و قضایای متلازم نیز با معیارها و ملاکهای متفاوتی دستهبندی شدهاند. در این مقاله، ابتدا تلازمهای قضایای متصل را که در مهمترین آثار منطقی آمده است برمیشماریم و چگونگی تبیین و اثبات آنها را در این آثار بیان خواهیم کرد. سپس با بررسی و نقد این مباحث و با بهرهگیری از نمادها دستهبندی دیگری از تلازم قضایای شرطی را ارائه میکنیم.
ماینونگیگرایی وجهیِ ضدواقعگرا: اشیای ناکامل
صفحه 31-40
بهنام ذوالقدر؛ داود حسینی
چکیده بر اساس ماینونگیگرایی وجهی هر آنچه میتوان به آن التفات داشت یک شیء است، حتی اگر وجود نداشته باشد. نیز، وجود صفتی معمولی همچون دیگر صفات است. بسته به اینکه شیئیت یک شیء مبتنی بر اعمال، رفتار و افکار یک عامل شناختی باشد یا نه، دو رویکرد متفاوت در ماینونگیگراییِ وجهی خواهیم داشت: 1. رویکرد واقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، مستقل از اینکه مورد التفات قرار بگیرند یا نه، به دامنۀ اشیا تعلق دارند و صفاتی را که به داشتن آن توصیف میشوند در جهانهایی که التفات مورد نظر را محقق میسازند دارند؛ 2. رویکرد ضدواقعگرایانه که طبق آن اشیای ناموجود، بسته به اینکه مورد التفات قرار گیرند، به دامنۀ اشیا تعلق خواهند داشت و در صورتی که مورد التفات قرار نگیرند اصلاً شیء نیستند که صفاتی داشته باشند. در این نوشتار، علیه ماینونگیگراییِ وجهیِ ضدواقعگرایانه پریست نقدهایی را مطرح میکنیم و تعبیری متفاوت از رویکرد اخیر را پیشنهاد خواهیم کرد. آنچه دیدگاه ما را از دیدگاه پریست متمایز میکند این ادعاست که اشیای ناموجود در رویکرد ضدواقعگرایانه اشیایی ناکاملاند.
آیه 81 سوره زخرف: از استثناء تا اولویت
صفحه 41-57
محمود زراعتپیشه
چکیده در آیة 81 سورة زخرف چنین میخوانیم که «قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدینَ: اگر خدا فرزند داشت، من نخستین عابدم». بیشتر مفسران بر این باورند که این آیه حاوی استدلالی است که میتوان آن را در قالب یک قیاس استثنایی بیان کرد. اما، با وجود پیشنهادهای مختلف برای صورتبندی این استدلال در قالب این قیاس، تقریباً هیچیک از صوریسازیهای مزبور تصویر کاملی از مفاد آیه را بهدست نمیدهند و صدق و اعتبار آن را تأمین نمیکنند. دشواری این آیه و کثرت و تنوع تفاسیر ذیل آن، بیشک، در ارتباطی مستقیم و محوری با واژة «اول» در آیة مزبور قرار دارد. در این تحقیق، پس از نقد و بررسی هریک از تفاسیر مزبور، قالب قیاس اولویت یا طریق اولایی پیشنهاد میشود و ادعا خواهد شد که این شکل از استدلال، از نظر بهرهمندی از یک حدّ اضافه، میتواند بهخوبی مفاد آیه را بهنمایش بگذارد.
گزارههای منفصله نزد ابنسینا
صفحه 59-82
امین شاهوردی
چکیده در این مقاله، در بخش اول، گزارههای منفصله بر پایة کتاب شفاء را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که ابنسینا، برخلاف متأخرانی چون قطبالدین رازی، گزارههای منفصلة حقیقی اتفاقی را نمیپذیرد. در بخش دوم، دو خوانش کلی در باب گزارههای منفصلة ابنسینا معرفی میشود. بر اساس دیدگاه رشر، شهابی، فاخوری، نبوی و الجزر، گزارههای منفصلة ابنسینا تابعارزشی هستند، در حالی که از نظر استریت و چاتی دیدگاه ابنسینا در باب گزارههای منفصله در کتاب اشارات را میتوان وجهی دانست. در ادامة این بخش به ناکارآمدی هریک از این نظرها اشاره خواهیم کرد. در بخش سوم، با تأکید بر مفهوم «ناسازگاری» به مثابة هستة اصلی دیدگاه ابنسینا در باب گزارههای منفصلة حقیقی، دیدگاه ربطی ـ وجهی برای صورتبندی این گزارهها دقیقتر از دیگر خوانشها درنظر گرفته میشود.
فعل گفتاری نزد منطقدانان مسلمان
صفحه 83-99
احمد عبادی
چکیده برخی از فیلسوفان زبان معتقدند که گاه عبارات زبانی با آنکه از ساختار خبری برخوردارند، اما صدق و کذب نمیپذیرند، زیرا قصد گوینده از بیان آنها نه توصیف، بلکه انجام یک فعل است. چنین جملاتی را افعال گفتاری میخوانند. پیش از این، منطقدانان مسلمان نیز به این مسئله توجه کردهاند. آنان این موضوع را با عنوان «انشای اخبارنُما» به بحث گذاشتهاند. انشای اخبارنُما در مواضع گوناگونی مطرح شده است. نقد ملاک صدق و کذبپذیری خبر و نیز حل پارادوکس دروغگو زمینة طرح این مسئله را فراهم آورده است. اگرچه مسئلة افعال گفتاری تطور و تحول شایانی در منطق دورة اسلامی نیافت، اما کشف این مسئله و تفطن به آن را باید از آنِِ منطقدانان مسلمان دانست. تأمل در تاریخچة دیدگاههای منطقدانان دورة اسلامی در این مسئله و نیز مطالعة تطبیقی آنها با آرای فیلسوفان زبان آموزندة نکات منطقی ـ معرفتی است.
تبارشناسی نسبتهای چهارگانه
صفحه 101-127
اسدالله فلاحی
چکیده هرچند پیشینۀ نسبتهای چهارگانه میان مفاهیم به ارسطو و فرفوریوس میرسد، به منزلة یک تقسیم منطقی از نوآوریهای منطقدانان مسلمان بوده و برای نخستینبار در آثار فارابی، غزالی، فخر رازی و خونجی و به صورتهای متفاوت به علم منطق معرفی شده است. از آنجا که تقسیمهای فارابی، غزالی و فخر رازی، بهترتیب، دچار مغالطههای «عدم انسجام»، «عدم مانعیت» و «تداخل اقسام» بودند مورد پذیرش منطقدانان بعدی قرار نگرفتند؛ اما تقسیم خونجی، چون از این مغالطهها بهدور بود، به کتابهای درسی منطق راه یافت و در منطق اسلامی تثبیت شد. با اینکه این تقسیم در همان آغاز با شبههها و پارادوکسهای مهمی روبهرو شد، توانست در برابر آنها ایستادگی کند و به جایگاه رفیع و تثبیتشدۀ امروزی خود دست یابد. این مقاله درصدد کاویدن پیشینۀ نسبتهای چهارگانه و تعیین سهم هریک از منطقدانان قدیم در پیشبرد این بحث است.
