تبیین معنا شناسی ناشناخت گرایانه ومسئله فرگه-گیچ
صفحه 1-26
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.49601.1480
سید محمد علی حجتی؛ محمد حسن ارجمندی
چکیده « مسئله فرگه-گیچ» یکی از چالش بر انگیزترین مسائلی است که معناشناسی ناشناخت گرایان را دچار بحران کرده است. این بحران از آن جا ناشی شد که آیر متاثر از اصل تحقیق پذیری نشان داد گزارههای اخلاقی نه گزارههای تحلیلی هستند و نه گزارههای تجربی. او نتیجه گرفت آنها، فاقد محتوای گزارهای(معنا) بوده یعنی متصف به ارزش صدق یا کذب نمی شوند. ازاین ایده معنا شناختی اینک ذیل عنوان« نابازنمود گرایی معناشناختی» یاد میشود. سرل و گیچ مبتنی بر رویکردی زبان شناختی-منطقی مسئلهای را صورت بندی کردند که معناشناسی ناشناخت گرایان را به شکلی بنیادین به نقد میکشید. اما این پایان کار نبود. فرآیند پاسخ گویی به چالش نشان داد که ریشهی اصلی مشکل ارائه یک معناشناسی منقح از جملات مرکب و پیچیدهای است که احکام اخلاقی (متعهد به اصل نابازنمودگرائی ) را درون خود جای دادهاند؛ از این رو مسئله صورتی بغرنج تر به خود گرفت ، مسئله درونهای.
اثبات پذیری قضیه هیندمن شور و هیندمن برائر در حساب پئانو
صفحه 27-47
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.47895.1457
امیر خمسهء
چکیده قضیه هیندمن بیان میکند که برای هر افراز از مجموعه اعداد طبیعیN به تعداد متناهی بخش، یک زیر مجموعه نامتناهی از اعداد طبیعی وجود دارد که همه مجموعهای متناهی از اعضای متمایز این زیر مجموعه، عضو یک بخش مشخصی از افراز باشند. همچنین قضیه شور بیان میکند که برای هر افراز از مجموعه اعداد طبیعیN به تعداد متناهی بخش، حداقل یکی از بخشهای افراز وجود دارد که شامل سه عدد x,y,z است که x+y=z. قضیه برائر شبیه قضیه شور است با این تفاوت که به جای جواب برای معادله x+y=z، حداقل یکی از بخشهای افراز شامل تصاعد حسابی به صورت \{a,a+b,a+2b,…,a+(l-1)b\} باشد. در این مقاله، اثبات پذیری قضیه هیندمن شور و هیندمن برائر را در حساب مرتبه اول پئانو مطالعه میکنیم و نشان میدهیم که نسخه متناهی این قضایا در حساب مرتبه اول پئانو اثبات پذیر است. در ادامه خواهیم دید که با اضافه شدن شرط مجزا بودن هم نتایج در حساب مرتبه اول پئانو اثبات پذیر باقی میماند.
حجیّتِ دلیل و تقلید در منطقِ روانشناختیِ میرزایِ قمی
صفحه 49-79
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.49901.1481
مجید زمانی علویجه
چکیده تبیینِ میرزایِ قُمی دربارهیِ دلیلِ عملی از سه جهت حائزِاهمیت است: (1) او از جدیترین منتقدانِ منطقِ ارسطویی و نحوهیِ دلیلآوری در این منطق بهحساب میآید و راهِ متفاوتی را از مدافعانِ این منطق پیموده است. (2) منطقِ حاکمبر اندیشهیِ میرزایِ قُمی یک منطقِ روانشناختی بهحساب میآید. و (3) با ارائهیِ تبیینِ متفاوت از سرشتِ دلیل، تقلید را نوعی از دلیل بهحساب میآورد و بابِ استناد به تقلید را در امورِ عملی میگشاید. در این پژوهش موضعِ میرزایِ قُمی دربارهیِ دلایل بهبحث گذاشته شده و نشان داده شده است که میرزایِ قُمی هر امرِ اقناعآور را دلیل میداند. میرزا با فرارَوی از صورتگرایی در منطقِ ارسطویی، به تکثّرِ صورت در استدلال باور دارد و معتقد است که نحوهیِ التفاتِ مجتهد، صورتِ استدلال را بهنحوِ پسینی معیّن میسازد؛ بنابراین بهنحوِ پیشینی، نمیتوان هیچ صورتی را نمیتوان بهعنوانِ صورتِ استدلال پذیرفت. بهباورِ میرزا، یقینِ منطقی وجود ندارد و یقینِ منطقی نیز نوعی یقینِ روانشناختی است. اگر یقین یکسره امری روانشناسانه باشد، سه لازمه پدید میآید: (1) تمایزی بینِ ظنِ خاص و ظنِ عام از بین میرود و همهیِ ظنون بهیکسان معتبر میشوند. ازاینرو، (2) در اعتباربخشی به ظنون، تفاوتی وجود ندارد که از چه منبعی برآیند؟ و (3) تقلیدِ اقناعآور ازنظرِ معرفتشناسانه هیچ تفاوتی با یقینِ روانشناسانه ندارد و بلکه تقلید قِسمی از یقین بهحساب میآید؛ ازاینرو (4) در امورِ عملی میتوانیم از تقلید بهره گیریم.
دلالت در ارسطو
صفحه 81-108
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.50054.1487
سید عمار کلانتر
چکیده از دیدگاه ارسطو هم واژهها و هم گزارهها دلالت می کنند. اما دشواری این است که مدلول چیست و در چه صورتی یک واژه یا یک گزاره واحد است. این مساله بحث از همنامی و «به شیوههای بسیار گفته شدن» را پیش میکشد. از ارسطوپژوهان قرن بیستمی، ایروین استدلال میکند که مدلول ذات است و در برابرِ آن شیلدز معتقد است که مدلول معنی است که البته مراتب متعددی، از معنای سطحی (لغوی) تا معنای عمیق (ذات)، دارد. در این مقاله استدلال میشود که مؤلفة اصلی در دلالتِ واژهها و گزارهها این است که مدلول وحدت حقیقی داشته باشد. وحدت حقیقی مدلول واژهها، که بر اساس آموزة مقولات تعیین میشود، به دو صورت امکانپذیر است: «به خاطر واحد»، مانند انسان و «با اشاره به واحد»، مانند موجود. اما وحدت حقیقی مدلولِ گزارهها به وحدتِ حقیقیِ شرایط صدق گزارة موجِب باز میگردد. بنابراین، در بحث دلالت ارسطو در جستجوی واحد حقیقی است و معنای عرفی زبانی غایت نهایی وی نیست. اهمیتِ این بحث در این است که بحث دربارة دلالتِ واژهها یکی از ابزارهای مهمِ ارسطو در بحث فلسفی است.
در مورد کتاب فلسفۀ ریاضی کولیون و ترجمۀ آن
صفحه 109-118
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.49928.1482
مرتضی منیری
چکیده در سالهای اخیر، برخی از کتابهای فلسفۀ ریاضی به فارسی ترجمه شدهاند. متأسفانه در برخی موارد، این ترجمهها نارسا و حتی گمراهکننده میباشند. به نظر میرسد که بررسی و نقد این ترجمهها میتواند به اصلاح و بهبود این وضعیت کمک کند. در این نوشته پس از مروری مختصر بر کتاب فلسفۀ ریاضی تألیف کولیون، به مروری گزینشی بر ترجمۀ این کتاب میپردازیم. کتاب فلسفۀ ریاضی کولیون متنی مقدماتی در زمینۀ فلسفۀ ریاضی است. این کتاب برای دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاههای استرالیا و ایالات متحدۀ آمریکا نوشته شده است. هرچند مخاطبان اصلی این کتاب دانشجویان فلسفه هستند، اما به نظر میرسد که پیشنیاز فلسفی زیادی نمیطلبد و برای دانشجویان ریاضی نیز قابل استفاده است. مشخصات ترجمه و متن اصلی به قرار زیر است:
1. کولیون، مارک (1397). درآمدی بر فلسفۀ ریاضی معاصر، ترجمۀ کامران شهبازی، تهران: نقد فرهنگ.
2. Mark Colyvan (2012). An Introduction to the Philosophy of Mathematics.
سیر تاریخی تحول تناقضباوری از دوران باستان تا کنون
صفحه 119-143
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.48491.1466
غلامعلی هاشمیفر؛ مهدی عظیمی
چکیده با وجود آنکه اصل تناقض یکی از مهمترین اصول حاکم بر فلسفه -به خصوص از زمان ارسطو- به شمار می-آید، کسانی نیز به مصاف این اصل رفته و آن را به چالش کشیدهاند. پژوهش حاضر عمدتاً در صدد نشان دادن سیر تاریخی تناقض باوری و راهحلهای ارائه شده از سوی تناقضباوران برای اعتقاد به امکان جمع نقیضین از دوران باستان تا کنون میباشد. مسئله اصلی این تحقیق آن است که مخالفان برجسته قاعده امتناع تناقض، در طول تاریخ چه ادله و راهحلهایی برای دیدگاه خود ارائه کردهاند و از روش توصیفی و تحلیل انتقادی برای نیل به پاسخ این مسئله بهره گرفته است. در راستای ترسیم سیر اندیشه دفاع از تناقضباوری، ابتدا پیشینه اصل امتناع تناقض مورد بررسی قرار میگیرد. سپس، تناقضباوری و نسبت آن با همهصادقانگاری مورد مداقّه قرار خواهد گرفت و پس از آن بهطور تفصیلی پیشینه و زمینه تناقضباوری از یونان باستان تا دوران معاصر گزارش خواهد شد. تبیین منطق تناقضباور پایانبخش این جستار خواهد بود.
تحلیل شرطی متصل در برخی آثار منطق سنتی اروپای سده نوزده
صفحه 171-199
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.49622.1479
داود حیدری
چکیده ماهیت قضایای شرطی و تحلیل محتوای آن یکی از مباحث دامنهدار در منطق بوده است. پرسش ها و مسائل مطرح شده در سنت منطقی مغرب زمین در باره قضایای شرطی تا حدی متفاوت از آن چیزی است که در سنت منطقی جهان اسلام میشناسیم. در این مقاله با تکیه بر برخی از آثار مهم منطق سنتی مغرب زمین بویژه انگلیسی زبان در قرن نوزده، به بررسی مهمترین مباحث مربوط به قضایای شرطی متصله، مانند ماهیت قضیه شرطی، دستهبندی های مختلف ارائه شده از قضایا، تعبیر وجهی از قضایای شرطی، کمیت و کیفیت قضایای شرطی و نفی قضایای شرطی پرداخته شده است. منطق دانان غربی در این مباحث آراء متفاوتی ارائه و به نکاتی اشاره کرده اند که در منطق سنتی جهان اسلام کمتر مورد توجه بوده است شناخت آراء متفاوت منطقدانان سنتی غرب در این مباحث، از یکسو ما را با زمینههای رویش منطق جدید آشنا میکند و از سوی دیگر امکان اسباب نقادی منطق سنتی در جهان اسلام را فراهم میسازد.
صورتبندی سه استدلال از هجویری در منطق محمولات مرتبه اول
صفحه 201-219
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.50006.1483
کتایون مهرآبادی
چکیده چکیده
اعتبار هر استدلالی به سازواری آن با قوانین منطقی بازبسته است. برخی استدلالها نمودی برهانی دارند؛ ولی در بطنشان دارای گونههایی از خطاهای منطقیاند؛ یعنی شبهبرهاناند، نه برهان. آثار کلامی، به عنوان متونی که استدلالهای به ظاهر منطقی و معتبر در خود دارند، از این باب درخور ارزیابیاند. بنابراین، منطق ابزار علمی مناسبی برای اعتبارسنجی این متون است. در این پژوهش سه استدلال از کتاب کشف المحجوب اثر علی بن عثمان هجویری بررسی میشود. این بررسی هم از منظر نحوی، با مبنا قرار دادن منطق صوری مرتبه اول، انجام میگیرد و هم از دیدگاه معنایی و مواد قیاس. سرانجام با برکشیدن مغالطات صوری و معنایی و نیز تعیین گونهی مقدمات استدلالها نشان داده میشود که هجویری از اصول علم منطق آگاهی و بر آنها تسلط داشته، نیز خود را به رعایت قوانین آن موظف میدانسته؛ ولی گاه از مغالطه عاری نبوده است. همچنین برمیآید که استدلالهای او گاه از برهان به حد خطابه نزول رتبه دارد.
ارزش معرفتشناختی مشارکت حد و برهان در حکمت متعالیه
صفحه 145-169
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.50874.1491
مجتبی افشارپور
چکیده منطقدانان پایبند به نظام ارسطویی، مشارکت حد و برهان را به منزله راه حل خروج از چالش شناخت فصل حقیقی اشیاء و فقدان ارزش معرفتشناختی حد تام ارائه کردند. ظهور صدرالمتالهین و ارائه نظریه اعتباریت ماهیت چالش معرفتشناختی حد تام را جدیتر از گذشته نمایان کرد چون شناخت فصل به معنای معهودش، باعث شناخت حقیقت شیئ نمیگردد چه اینکه فصل و جنس قریب از سنخ ماهیتند در حالی که حقیقت شیئ وجود آن است؛ بر این اساس تلاش برای معرفت به فصل از نظر معرفتشناختی بی ارزش است و نمیتواند ما را در حوزه تصوری به واقعیت شیئ برساند. با این وجود موسس حکمت متعالیه نیز در آثار گوناگون خویش از مشارکت حد و برهان سخن گفته و حد و برهان شیئ را پل ارتباطی به سوی یکدیگر توصیف کرده است. این مقاله با روش تحلیلی – توصیفی و به منظور پاسخ به این سوال سامان یافته است که ملاصدرا که حد تام را در شناخت حقیقت اشیاء ناکارآمد کرده و ماهیت و توابع آن را اعتبار مجازی ذهن گردانده، چگونه میتواند به مشارکت حد و برهان ارزش معرفتشناختی بخشد؟ و به این نتیجه دست یافته که وی با تفکیک میان حد ماهوی و حد وجودی و تقریر حد وجودی به معنای معرفت به تحصل وجودی شیئ، تحلیل وجودی از فصل و جایگزین سازی شناخت تحصل وجودی در حد به جای معرفت به کنه ذات ماهوی در حد، موفق شده به مشارکت حد و برهان ارزش معرفتشناختی ببخشد.
حساب رشتۀ سطح بالاتر برای منطق ناسرۀ ابتنای دروست و فاین
صفحه 221-238
https://doi.org/10.30465/lsj.2025.51613.1499
داود حسینی
چکیده چکیده: منطق ناسرۀ ابتنای دروست و فاین نسخۀ اصلاح شدهای از منطق ناسرۀ ابتنای فاین است. دروست و فاین نشان دادهاند که این منطق (بهخلاف منطق اولیۀ فاین) نسبت به سمنتیکی که برای آن تنظیم کردهاند صحت و تمامیت دارد. پس از معرفی سیستم استنتاجی منطق اولیۀ فاین استدلال میکنم که پارهای از مشکلات نظریهبرهانی در خصوص این منطق وجود دارد. بیش از این، استدلال میکنم که نسخۀ اصلاح شدۀ دروست و فاین نیز (اگرچه برای اهداف سمنتیکی یادشده مناسب است) با همان مشکلات نظریهبرهانی دست به گریبان است. با اصلاح بیشتر سیستم استنتاجی دروست و فاین یک حساب رشتۀ سطح بالاتر تنظیم میکنم. نشان میدهم که به لحاظ سمنتیکی منطق پیشنهادی من معادل با منطق دروست و فاین است. همچنین دلایلی میآورم که در سیستم استنتاجی پیشنهادی مشکلات نظریهبرهانی یادشده مرتفع میشوند. حاصل این مقاله ارائۀ یک سیستم استناجی مناسب برای منطق ناسرۀ ابتنای دروست و فاین است؛ سیستمی که پدیدآورندگان این منطق به آن دست نیافتهاند.
