مهدی اخوان
چکیده
تقی الدین ابوالعباس احمد ابن شهاب الدین عبد الحلیم ابن تیمیه (661-728ه ق) در میان طیف وسیع مخالفان و منتقدان و ستیزهجویان منطق (ارسطوئی/سینوی) و بطور عام عقلیمشربی فیلسوفان مسلمان قرار دارد . کسانی که تمامی آنان دغدغۀ بازگشت به سنت و سلف دارند ( از جمله ابوبکر باقلانی، امام الحرمین جوینی، محمد امین استرآبادی، ابن الصلاح، جلالالدین ...
بیشتر
تقی الدین ابوالعباس احمد ابن شهاب الدین عبد الحلیم ابن تیمیه (661-728ه ق) در میان طیف وسیع مخالفان و منتقدان و ستیزهجویان منطق (ارسطوئی/سینوی) و بطور عام عقلیمشربی فیلسوفان مسلمان قرار دارد . کسانی که تمامی آنان دغدغۀ بازگشت به سنت و سلف دارند ( از جمله ابوبکر باقلانی، امام الحرمین جوینی، محمد امین استرآبادی، ابن الصلاح، جلالالدین سیوطی، شیخ عبداله جیلانی، ابوالنجا الفارض، و ..) اما وجه تمایز او نظامپردازی و استدلالآوری و صورتبندی اشکالات ناظر به منطق ارسطویی است که از قضا با بسیاری از نقدهای معرفتشناسان دوران جدید و منطقدانان جدید مشابه و مشترک است. وی در چندین کتاب به تفصیل انتقادات خود را مطرح میکند، اما در کتاب الردّ علی المنطقیین بر مبنای تصویر دو بخشی منطق ( تصور و تصدیق) و طرح نقد خود علیه دو مدعا در مورد هر بخش منطق، نظامی برای ردیات خود پرداخته است و کتاب خود را در چهار فصل تبویب میکند:الف) تصور مطلوب جز بوسیلۀ تعریف (حد) به دست نمیآید. ب) تعریف، علم به تصورات را به دست میدهد. ج) تصدیق مطلوب جز از طریق قیاس حاصل نمیشود. د) قیاس یا استدلال منطقی علم به تصدیق را حاصل میکند.
کریم خانکی
چکیده
از ابتدای پیدایش منطق جدید، پیوندهای بنیادی بین منطق و شاخههای مختلف ریاضیات ایجاد شده است که منجر به حل مسایلی در ریاضیات و بلعکس حل مسائل بنیانی در خود منطق گردیده است. یکی از چالشهای روش منطقی در مطالعه ساختارهای ریاضی عدم امکان مطالعه بعضی از ساختارهای مهم ریاضیات، از جمله ساختارهای موجود در آنالیز، در قالب زبان و منطق مرتبه ...
بیشتر
از ابتدای پیدایش منطق جدید، پیوندهای بنیادی بین منطق و شاخههای مختلف ریاضیات ایجاد شده است که منجر به حل مسایلی در ریاضیات و بلعکس حل مسائل بنیانی در خود منطق گردیده است. یکی از چالشهای روش منطقی در مطالعه ساختارهای ریاضی عدم امکان مطالعه بعضی از ساختارهای مهم ریاضیات، از جمله ساختارهای موجود در آنالیز، در قالب زبان و منطق مرتبه اول میباشد. هدف اصلی این مقاله معرفی منطقی مناسب برای مطالعه این ساختارها و سپس حل مسائلی در آنالیز با استفاده از ابزارهای منطقی است. در ابتدای این مقاله مروری کوتاه بر منطقهای مناسب برای مطالعه ساختارهای موجود در آنالیز ریاضی خواهیم داشت و برخی از مهمترین کاربردهای منطق در آنالیز را بیان خواهیم کرد. سپس یکی از دستاوردهای اخیر که کاربردی مهم از منطق در آنالیز میباشد را ارائه و اثبات میکنیم. بهویژه، مفهوم تعریفپذیری در منطق و پیوند آن با آنالیز ریاضی را مورد مطالعه قرار میدهیم.
علی اصغر خندان
چکیده
تعریف و طبقهبندی انواع مغالطه نزد فیلسوفان و منطقدانان متفاوت است. در این مقاله پس از گزارش مختصری در این زمینه، تعریف و طبقهبندی جدیدی برای انواع مغالطه ارائه گردیده و بر آن اساس جایگاه استدلال عرفی یا قیاس ضمیر برجسته شده است. قیاس ضمیر استدلالی است که از یک مقدمه بهعنوان دلیل، نتیجهای اخذ میشود. همانطور که منطقدانان ...
بیشتر
تعریف و طبقهبندی انواع مغالطه نزد فیلسوفان و منطقدانان متفاوت است. در این مقاله پس از گزارش مختصری در این زمینه، تعریف و طبقهبندی جدیدی برای انواع مغالطه ارائه گردیده و بر آن اساس جایگاه استدلال عرفی یا قیاس ضمیر برجسته شده است. قیاس ضمیر استدلالی است که از یک مقدمه بهعنوان دلیل، نتیجهای اخذ میشود. همانطور که منطقدانان گفتهاند، در قیاس ضمیر کبرا حذف شده که در بسیاری از حالات این امر برای پنهان کردن خطای کبرا صورت میگیرد. از آنجا که نکتهی مذکور در مغالطات فراوانی مصداق مییابد، براین مبنا کلید طلایی تشخیص مغالطات طراحی شده که عبارت است از بازسازی استدلال اولیه و اضافه کردن کبرا در قالب یک گزارهی شرطی و تعمیم آن گزارهی شرطی و تردید در صدق آن. در ادامه برای نشان دادن میزان موفقیت این کلید طلایی، بیست مثال از کتب آموزش مغالطه انتخاب و بهعنوان نمونه بررسی شده است. در پایان فهرستی بالغ بر پنجاه مغالطهی قابلشناسایی از این طریق آمده و این نکتهی مهم بیان شده که تشخیص مغالطات از طریق کلید طلایی، مزایای متعددی نسبت به روش معمول در معرفی تکتک مغالطات دارد.
نسرین سراجی پور؛ الهه سادات آقاسیدیوسف
چکیده
ابن سینا با ابتکار قیاسات اقترانی شرطی، نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورد. انتاج قیاس شرطی متصله مورد تایید همگان است اما در قیاس منفصله با مشکلات و اختلاف آراء مواجه می شویم. وی در آثار کثیر خود شرایط متعدّد و متفاوتی درتعیین اعتبار قیاسات اقترانی منفصله–منفصله ارائه کرد و قیاس حقیقیه–حقیقیه را نا معتبر دانست. خواجه نصیرالدین ...
بیشتر
ابن سینا با ابتکار قیاسات اقترانی شرطی، نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورد. انتاج قیاس شرطی متصله مورد تایید همگان است اما در قیاس منفصله با مشکلات و اختلاف آراء مواجه می شویم. وی در آثار کثیر خود شرایط متعدّد و متفاوتی درتعیین اعتبار قیاسات اقترانی منفصله–منفصله ارائه کرد و قیاس حقیقیه–حقیقیه را نا معتبر دانست. خواجه نصیرالدین طوسی به تبعیت از ابن سینا نه تنها قیاس حقیقیه–حقیقیه بلکه قیاس اقترانی متشکل از دو مانعه الجمع را نامعتبر دانست، در حالی که منطق دانان معاصر او مانند افضل الدین خونجی و سراج الدین ارموی ضمن پذیرش برخی شرایط عمومی این نوع قیاس، قیاس اقترانی شرطی دو حقیقیه و دو مانعه الجمع را با شرایطی منتج دانستند. به نظر می رسد راه حل مشترکی که گره گشای اختلاف نظر میان ابن سینا و منطق دانان بعد از او در این مسئله است بازگرداندن مقدمات قیاس به متصله و سپس تبعیت از قوانین دو متصله در نتیجه و در نهایت تبدیل نتیجۀ متصله به منفصله است.
کورش سلیمی
چکیده
چکیده: در این مقاله که بهطور عام درزمینهی منطق ارسطویی و بهطور خاص قیاس مطلق نوشتهشده است هدف ارائه روشی جدید برای بازنمایی گزارههای حملی با لحاظ کردن حدود نامحصل روی نمودار توسعهیافته ون است.این روش قادر به نمایش و استنتاج کلیه نتایج ممکن یا عقیم از دو مقدمه یک قیاس در همه شکلها با هر ترکیبی از حدود محصل و نامحصل است. همچنین ...
بیشتر
چکیده: در این مقاله که بهطور عام درزمینهی منطق ارسطویی و بهطور خاص قیاس مطلق نوشتهشده است هدف ارائه روشی جدید برای بازنمایی گزارههای حملی با لحاظ کردن حدود نامحصل روی نمودار توسعهیافته ون است.این روش قادر به نمایش و استنتاج کلیه نتایج ممکن یا عقیم از دو مقدمه یک قیاس در همه شکلها با هر ترکیبی از حدود محصل و نامحصل است. همچنین قادر به استنتاج همه معادلهای هر گزاره حملی است. این روش در عین برخورداری از قدرت بیانی بالا، آسان و تصمیم پذیر است. روشهای نموداری مرسوم یا قادر به بازنمایی قیاس با حدود نامحصل نیستند یا در صورت توانایی کار با حدود نامحصل از نمایش بصری مطلوب که از اهداف اصلی بازنمایی های نموداری است برخوردار نسیتند. در این روش از ارزشگذاری سه ارزشی خطوط و سطوح روی نمودار ون استفاده میشود و بازنمایی هر گزاره از طریق ترسیم یک کمان دو قسمتی انجام میشود.
سعیده شاه میر
چکیده
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز ...
بیشتر
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزة هستیشناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز میکند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد میگیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائة یک نظریة معنا- با یک شرح کلی دربارة تصویرگری آغاز میکند و به دنبال آن به بررسی گزاره میپردازد و در نهایت تحلیل خود را با بکارگیری مفاهیم گزارههای پایه و اسامی، کامل میکند. در نگاه ویتگنشتاین، همواره میان دو ساحت زبان (اندیشه) و ساحت جهان تناظر برقرار است و تنها در این صورت است که می توان از معناداری گزارهها سخن به میان آورد. در این مقاله، تلاش میشود با تکیه بر آموزههای ویتگنشتاین در دو حوزة هستیشناسی و معناشناسی، به بررسی آراء وی پرداخته و نسبت میان این هر دو را مورد کنکاش قرار دهیم.
فاطمه شیرمحمدزاده ملکی
چکیده
منطق شهودی گزارهای منطقی غیرکلاسیک است که از حذف اصل طرد شق ثالث از منطق کلاسیک حاصل میشود. چند معناشناسی مختلف، مانند معناشناسی کریپکی، توپولوژیکی و همسایگی برای منطق شهودی گزارهای وجود دارد که قضایای درستی و تمامیت برای آنها اثبات شده است. در این مقاله ابتدا برخی از این معناشناسیها رابررسی میکنیم، سپس دو معناشناسی ...
بیشتر
منطق شهودی گزارهای منطقی غیرکلاسیک است که از حذف اصل طرد شق ثالث از منطق کلاسیک حاصل میشود. چند معناشناسی مختلف، مانند معناشناسی کریپکی، توپولوژیکی و همسایگی برای منطق شهودی گزارهای وجود دارد که قضایای درستی و تمامیت برای آنها اثبات شده است. در این مقاله ابتدا برخی از این معناشناسیها رابررسی میکنیم، سپس دو معناشناسی همسایگی جدیدی را که یکی از این معناشناسیها تا حدی پیچیدهتر از معناشناسیهای همسایگی شناخته شده قبلی میباشد را برای منطق گزارهای شهودی (IPC) معرفی میکنیم. در نهایت قضایای درستی و تمامیت را با روشهای متفاوتی نسبت به این دو معناشناسی همسایگی جدید اثبات میکنیم. برای اثبات تمامیت یکی از این معناشناسیها که NB-همسایگی مینامیم، ابتدا نیاز داریم تا دستگاه زیرشهودی WF را که ضعیفتر از دستگاههای زیر شهودی شناخته شده قبلی مانند F میباشد را معرفی کنیم. سپس با استفاده از قصیه تمامیت منطق WF نسبت به معناشناسی NB-همسایگی، نشان خواهیم داد که منطق شهودی IPC نسبت به این معناشناسی با افزودن برخی ویژگیهای خاص درست و تمام است.
مهدی عظیمی
چکیده
پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده ...
بیشتر
پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده و «ممتنع» محمول آنها است. این جستار با نفی این پیشفرض، راهحل دیگری را پیش مینهد که برپایهی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازههای عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد. پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادیترین اصل معرفت را به چالش میکشد با پذیرش اینکه «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه میگیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایینهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیشفرض میگیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزارههای یادشده و «ممتنع» محمول آنها است. این جستار با نفی این پیشفرض، راهحل دیگری را پیش مینهد که برپایهی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازههای عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد.
کامران قیوم زاده؛ علیرضا دست افشان
چکیده
پرسش اصلی در مسائل تعهد وجودی این است که کاربرد زبان و آنچه می گوییم تا چه حد ما را نسبت به وجود اشیا و به ویژه اشیایی که درباره ی آنها سخن می گوییم متعهد می سازد. معمای گیچ که یک مسأله ی مشهور در متون ارجاعی است به مسأله ی تعهد وجودی برای راوی (گوینده سوم شخص) در متونی که بیش از دو گوینده دارند مربوط می شود. راه حلی که از آن دفاع می کنیم این ...
بیشتر
پرسش اصلی در مسائل تعهد وجودی این است که کاربرد زبان و آنچه می گوییم تا چه حد ما را نسبت به وجود اشیا و به ویژه اشیایی که درباره ی آنها سخن می گوییم متعهد می سازد. معمای گیچ که یک مسأله ی مشهور در متون ارجاعی است به مسأله ی تعهد وجودی برای راوی (گوینده سوم شخص) در متونی که بیش از دو گوینده دارند مربوط می شود. راه حلی که از آن دفاع می کنیم این است که اگر گوینده ی اول و گوینده ی دوم درباره شیءای سخن بگویند که (در ابتدا) وجود نداشته است اما آن دو درباره ی آن به گونه ای سخن می گویند که گویی وجود دارد، می توان گفت که آنان شیء مورد نظر را به عنوان یک شیء مجرد افسانه ای خلق کرده اند. اکنون اگر راوی یا گوینده ی سوم قصد بازگو کردن سخن آن دو را داشته باشد، می تواند خود را به وجود آن شیء مجرد متعهد سازد (چراکه آن شیء خلق شده است و وجود دارد) بی آنکه صفاتی را که آن دو گوینده به شیء مذکور نسبت داده باشند، قبول کند.
علی اصغر مروت
چکیده
منطقدانان مسلمان دو قضیهی موجهه را در صورتی متناقض میدانند که در کم، کیف و جهت، اختلاف و در سایر اجزاءِ تشکیل دهندهی قضیه، وحدت داشته باشند. از نظر این متفکران اگر دو قضیهی متناقض دارای جهت واحد باشند، محذور امتناع (اجتماع یا ارتفاع) نقیضین پیش خواهد آمد. راه احتراز از این محذور از نظر این منطقدانان، اختلاف جهت قضایا در متناقضان ...
بیشتر
منطقدانان مسلمان دو قضیهی موجهه را در صورتی متناقض میدانند که در کم، کیف و جهت، اختلاف و در سایر اجزاءِ تشکیل دهندهی قضیه، وحدت داشته باشند. از نظر این متفکران اگر دو قضیهی متناقض دارای جهت واحد باشند، محذور امتناع (اجتماع یا ارتفاع) نقیضین پیش خواهد آمد. راه احتراز از این محذور از نظر این منطقدانان، اختلاف جهت قضایا در متناقضان است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که وحدت متناقضان در جهت، هیچ محذوری ندارد و برخلاف آنچه منطقیان مزبور پنداشتهاند، اتفاقا این اختلاف در جهت است که محذور ارتفاع نقضین (کذب متناقضان) را پیش خواهد آورد. از نظر این نوشتار، ریشهی اشتباه منطقدانان قدیم، خلط ضرورت نفی با نفیِ ضرورت (و نیز دوام نفی با نفی دوام)بوده است. و باید وحدت در جهت را از وحدتهای معتبر در تناقض دانست و نه از مواردِ اختلاف در متناقضان. بنابراین قضایای موجههی متناقض نیز همانند قضایای مطلقه فقط در کم و کیف با هم اختلاف دارند و نیازی به اختلاف در جهت نیست.
غلامعلی مقدم
چکیده
سهولت تعلیم، یکی از اصول آموزشی در علوم است. رعایت این اصل در مقام کشف، تعریف، توضیح، استدلال و تبیین نتایج، به تسریع یادگیری کمک می کند. منطق که داعیه دار سنجش و تصحیح فکر و اندیشه است، بیش از دیگر علوم به رعایت این اصل سزاوار است، اما به نظر می رسد، منطق سنتی در تسمیه موجهات کمتر به این قاعده پای بند مانده است. استفاده از لوازم بعید ...
بیشتر
سهولت تعلیم، یکی از اصول آموزشی در علوم است. رعایت این اصل در مقام کشف، تعریف، توضیح، استدلال و تبیین نتایج، به تسریع یادگیری کمک می کند. منطق که داعیه دار سنجش و تصحیح فکر و اندیشه است، بیش از دیگر علوم به رعایت این اصل سزاوار است، اما به نظر می رسد، منطق سنتی در تسمیه موجهات کمتر به این قاعده پای بند مانده است. استفاده از لوازم بعید و الفاظ و اصطلاحات غریب برای نامگذاری موجهات در مراحل ابتدایی آموزش، رغبت و اشتیاق دانش آموز منطق را به ادامه بحث در موجهات کاهش داده و از این جهت به انزوای موجهات در حوزه های درسی منطق سنتی خواهد انجامید. بنابر این، مساله تحقیق این است که چه انتقادی بر شیوه منطق سنتی در نامگذاری موجهات وجود دارد و آیا می توان با تغییر مناسب در این نامگذاری به تسهیل آموزش موجهات کمک کرد؟ در این مقاله به روش تحلیلی به نقد و بررسی وضعیت موجود در نامگذاری موجهات بسیط پرداخته و نشان داده ایم که با توجه به تناسب معنایی موجود در قضایای موجهه می توان از اسامی همگون و مناسب در نامگذاری موجهات بسیط استفاده نموده و از این رهگذر غرابت موجود در نامگذاری موجهات را کاهش داد.
محمد ابراهیم مقصودی
چکیده
استدلال خواهم کرد که نه تنها پارادوکس های سمانتیکی پیچیده تر از پارادوکس دروغگو اشکالی برای راه حل تارسکی برای آن، یعنی تعهد به سلسله مراتب زبان، ایجاد نخواهند کرد، بلکه می توان از آنها برای یافتن ساختار درست فرازبان بهره گرفت: پارادوکس ها زمانی بروز می کنند که برای زبان یک ساختار طبقاتی سرتاسری را پیشفرض بگیریم. این کاوش ما را به ...
بیشتر
استدلال خواهم کرد که نه تنها پارادوکس های سمانتیکی پیچیده تر از پارادوکس دروغگو اشکالی برای راه حل تارسکی برای آن، یعنی تعهد به سلسله مراتب زبان، ایجاد نخواهند کرد، بلکه می توان از آنها برای یافتن ساختار درست فرازبان بهره گرفت: پارادوکس ها زمانی بروز می کنند که برای زبان یک ساختار طبقاتی سرتاسری را پیشفرض بگیریم. این کاوش ما را به تصویر غنی تری از فرازبان رهنمون خواهد شد: فرازبان را نیز نباید به منزلۀ طبقۀ فوقانی زبان موضوعی تلقی کرد، در عوض باید آن را به منزلۀ یک توپولوژی تعریف شده بر زبان موضوعی دانست، که تنوعی از ساختارهای سلسله مراتبی میان مراتب زبان را مجاز می دارد. بحث خواهم کرد که در این تصویر توسعه یافته از مراتب زبان، صدق تارسکی را باید محمولی موضعی در نظر گرفت. نهایتاً بحث خواهم کرد که این رویکرد حاوی پیشنهاداتی برای تحلیل بهتر پارادوکس ها، و به طور خاص پارادوکس یابلو، است: با در نظر گرفتن یک توپولوژی دایره ای می توان مدلی بدون خودارجاعی و غیرپارادوکسیکال برای انتساب صدق و کذب به عبارات یابلو بدست داد.