عبدالعلی شکر
چکیده
در قضایای شرطیه گفته میشود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل میشوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب میشوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمیشوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ...
بیشتر
در قضایای شرطیه گفته میشود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل میشوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب میشوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمیشوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ذاتی خبر هستند. اما تامل در اجزای قضایای شرطیه نشان میدهد که این اجزاء در زمانی که جزء قضیه شرطیه تلقی میشوند، خصوصیت و حکم خبریت و اتصاف به صدق و کذب را همچنان دارا هستند و با همین معیار و چگونگی رابطه میان آنها، صدق و کذب قضایای شرطیه تحصیل و تعیین میشود. این نوشتار با رویکرد تحلیل گزارهای، به این نتیجه میرسد که اجزای شرطیات به عنوان طرفین منفصله یا مقدم و تالی در متصله، از وصف صدق و کذب برخوردار هستند و به همین دلیل از خبریت خارج نمیشوند. در نتیجه در ضمن قضایای شرطیه نیز همچنان به عنوان قضیه ملاحظه میشوند.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
غلامرضا حسینپور
چکیده
یکی از پرسشهای مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریههای راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آنها موفق نمیشوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد میگیرد اما هیچجا به ما مجموعهای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمیدهد. کریپکی ...
بیشتر
یکی از پرسشهای مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریههای راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آنها موفق نمیشوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد میگیرد اما هیچجا به ما مجموعهای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمیدهد. کریپکی نیز معتقد است تفاوت کاربردهای دلالتی و وصفی، در واقع تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی است. دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی در کاربرد وصفی با هم منطبقاند، اما در کاربرد دلالتی، ممکن است با هم متفاوت باشند. براساس نظریه افعال گفتاری، روایت کریپکی نمیتواند کاملاً درست باشد، با این حال، تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی شبیه تفاوتی است که میان مراد گوینده و معنای جمله وجود دارد، هرچند کریپکی روش عجیبی را برای بیان آن اتخاذ میکند، زیرا دلالت، برخلاف معنا، یک فعل گفتاری است. اما راهحل سرل برمبنای نظریه افعال غیرمستقیم گفتاری اوست؛ یعنی گوینده چیزی میگوید، منظورش آن چیزی است که میگوید اما چیز دیگری را هم منظور دارد. در روایت سرل، فعل مضمون در سخنِ اولیه گوینده که به معنای حقیقی در اظهار او بیان نمیشود، به صورت غیرمستقیم از طریق انجام فعل مضمون در سخنِ ثانویه او که به معنای واقعی بیان میشود، انجام میگیرد. از نظر سرل، همه کاربردهای دلالتیِ دانلان فقط کاربردهاییاند که در آنجا گوینده توصیف معینی را به کار میبرد که رویه ثانویهای را که دلالت ذیل آن انجام میشود، بیان میکند.
منطق فلسفی
فرشته نباتی
چکیده
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته ...
بیشتر
امروزه منطق موجهات یکی از حوزههای مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایهگذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابعارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمیدارد.البته راسل در طی دوره طولانی کار فلسفی خود، مواضع متعدد و متنوعی در مقابل موجهات اخذ کردهاست. او از آغاز موضع ضدموجهاتی نداشت. ابتدا ضرورت را وصف رابطه استلزامی میدانست و بعد از مدتی آن را مفهومی اولیه، پایه و غیرقابل تعریف معرفی کرد. سپس در برخی آثارش، به پیروی از مور، ضرورت را نوعی اولویت منطقی گزاره دانست ولی درنهایت موضعی ضدموجهاتی اخذ کرد و تلاش کرد مفاهیم موجهاتی را کاملا کنار بگذارد. او گفت این مفاهیم، ویژگی تابعهای گزارهای هستند نه ویژگی گزارهها. راسل درجریان تبیین مفاهیم موجهاتی و توضیح تفاوت امکان و وجود (که هر دو را ویژگی تابعهای گزارهای اعلام میکند) از منطق مرتبه دوم استفاده کردهاست ولی حتی با این کار هم او قادر نیست با تبیین خود، مفاهیم موجهاتی را یکسره از زبان و منطق بیرون کند.
غلامرضا ذکیانی؛ مهین باقری؛ مهدی میرزاپور
چکیده
در این پژوهش در ابتدا به بازسازی قیاس حملی ارسطویی توسط مفهوم اندراج می پردازیم. سپس درستی معادله «قیاس ارسطویی= خواص اندراج + برهان خلف + پیش فرض وجودی» را اثبات خواهیم کرد. از آنجایی که پیش فرض وجودی صرفا یک پیش فرض مورد قبول در میان منطق دانان قدیم است و برهان خلف اصل منطقی کلی است. اثبات معادله ذکر شده توسط بازسازی قیاس ارسطویی ...
بیشتر
در این پژوهش در ابتدا به بازسازی قیاس حملی ارسطویی توسط مفهوم اندراج می پردازیم. سپس درستی معادله «قیاس ارسطویی= خواص اندراج + برهان خلف + پیش فرض وجودی» را اثبات خواهیم کرد. از آنجایی که پیش فرض وجودی صرفا یک پیش فرض مورد قبول در میان منطق دانان قدیم است و برهان خلف اصل منطقی کلی است. اثبات معادله ذکر شده توسط بازسازی قیاس ارسطویی تنها با استفاده از خواص اندراجی، برهان خلف و پیش فرض وجودی شکل خواهد گرفت؛ می توان نتیجه گرفت که اندراج (و خواص آن) عنصر اصلی و مهم قیاس حملی ارسطویی است. در انتها پس از معرفی مفهوم پیچیدگی قیاس براساس خواص اندراج، به تبیین مفهوم بداهت و مبناپذیری و نسبت آنها در قیاس حملی ارسطویی می پردازیم و نشان می دهیم که نسبت بدیهی بودن و مبناپذیر بودن عموم و خصوص مطلق است؛ به عبارت دیگر مفاهیم بدیهی بودن و مبناپذیر بودن نسبت تساوی ندارند.
مرتضی زارع گنجارودی؛ شیرزاد پیک حرفه
چکیده
آر. اِم. هِر، بنیان گذار مکتب توصیهگرایی اخلاقی در قرن بیستم است. شالودۀ آراء این مکتب، پیوند وثیقی با فعلِ فاعل های اخلاقی دارد. از این حیث گزارههای اخلاقی در قالب جملات امری بیان میشوند. از نظر هِر همانطور که جملات خبری، صورتی مدلل و منطقی دارند، بر همین سیاق، جملات امری نیز با تمسک بر بخش حکایی (توصیف گر)، منطق پذیر میشوند. بدین ...
بیشتر
آر. اِم. هِر، بنیان گذار مکتب توصیهگرایی اخلاقی در قرن بیستم است. شالودۀ آراء این مکتب، پیوند وثیقی با فعلِ فاعل های اخلاقی دارد. از این حیث گزارههای اخلاقی در قالب جملات امری بیان میشوند. از نظر هِر همانطور که جملات خبری، صورتی مدلل و منطقی دارند، بر همین سیاق، جملات امری نیز با تمسک بر بخش حکایی (توصیف گر)، منطق پذیر میشوند. بدین ترتیب میتوان از اصل سازواری (عدم تناقض)، اَدات منطقی، و استنتاج جملات درآنها سراغ گرفت. با این اوصاف، هِر با امری کردن گزاره های اخلاقی، نقصان سویۀ عملی در اخلاق را که از نظریۀ طبیعتگرایان و شهودگرایان استخراج می شد، برطرف نموده و از سوی دیگر با منطقپذیر کردن جملات امری، از آراء نامدلل احساسگرایان فاصله می گیرد. . . . . . . .. . .. . . . . . . . .. . .. . . .. . .. . . . .